... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

یکشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۷


"کتابخوان"

The Reader – 2008

استیفن دالدری

http://www.imdb.com/title/tt0976051



جنایت ، جهل و مکافات


ارزیابی : 2/1***

حدود 12 روز پیش که پیش بینی برندگان اسکار را تهیه می کردم ، هنوز "کتابخوان" را ندیده بودم. چند روز بعد بمحض ِ تماشا نظرم را در فهرستم اصلاح کردم، کیت وینسلت در این فیلم باورنکردنی است. نه در 40 دقیقهء اول بلکه از فصل دادگاه ببعد ... ، وینسلت هرگز در این اندازه ظاهر نشده بود.

هانا اشمیتس (کیت وینسلت) زنی است تنها که در آلمان ِ 1958 در تراموا کار می کند. مایکل برگ (دیوید کراس) پسر جوانیست که در برخوردی اتفاقی به او دل می بازد و این دلباختگی سرآغاز رابطه ای است غیرمتعارف ، هانا دوست دارد مایکل برای او با صدای بلند کتاب بخواند... او گاهی اوقات هم بنحوی غیرعادی بدخلق می شود. چند وقت بعد هانا ناپدید می شود ... 8 سال ِ بعد در 1966 مایکل دانشجوی حقوق است و بهمراه استادش پروفسور روهل (برونو گانز) و چند دانشجوی دیگر به دادگاه شش زن ِ محافظ SS اردوگاه آشویتس در زمان جنگ می روند. هانا یکی از آنهاست... در سالهای بعد مایکل که دیگر وکیل موفقی است (رالف فاینس) به یاد اوست و ...

"کتابخوان" بر اساس رمانی است از نویسنده ء آلمانی برنهارد اشلینک بهمین نام که در 1995 به عنوان اولین کتاب آلمانی به ردیف اول جدول رده بندی ِ پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز رسید، با مضمون اصلی ارتکاب گناه و مسئولیت پذیری در قبال آن، مضمونی گریبانگیر سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ِ مردم آلمان. در این رمان پاسخ اصلی و عام نازی ها و طرفداران معاصر آنها (نئو نازی ها) به نسل بعد از خودشان در قبال ِ چرایی آنهمه کشتار که "صرف انجام وظیفه و مامورین معذور بودنشان" اعلام می کرده اند، از وجهی سطحی و تخت به وجهی سه بعدی تبدیل می شود. این بار جنایتکاران نازی را می توان به شکلی دیگر دید: ابله، ساده، ترسو و یا حتی بی سواد و جاهل. باید بدور از خشم متأثر از جنایات جنگ جهانی دوم به انسانیت آنها هم توجه کرد. خواننده ء آن کتاب و تماشاگر این فیلم در مقام داوری تازه ای قرار می گیرند.

... و کیت وینسلت ، در دادگاه و بعد از آن بدون هیچ کلامی با چهره اش احساسات گوناگونی را به دوربین عرضه می کند: نومیدی، پریشانی، شکست و پنهان کاری، عصبیت و ... بار ِکامل ِروایت مضمون داستانی و هدف اشاره شده دربالای ِِنویسنده ء کتاب (و نه فیلمنامه را که به رسم معمول باید کمبودهایی نسبت به کتاب داشته باشد) را بدوش می کشد. به جرأت می توان گفت که فیلم "کتابخوان" بدون او بسختی قدرت به تصویر کشیدن موضوع کتاب را داشت. رالف فاینس نیز در حد نقشی که در اختیار دارد مسحور کننده است ولی فیلمنامه بیش از دوران بزرگسالی مایکل به نوجوانی او پرداخته که البته و خوشبختانه کراس ِ جوان هم بخوبی از عهده ء اجرای نقش ِ نوجوانی مبهوت غریزه و عشق نوجوانی برآمده است. دالدری کارگردان خوبی است که به یاری ِ بازیگرانش در این سومین فیلم بلند سینمایی (پس از "بیلی الیوت" و "ساعت ها") توانسته اثری قابل اعتنا و جذاب خلق کند. یکی از نکات خاص مربوط به این فیلم استفاده ء اجباری از دو فیلمبردار است، اولی راجر دیکینز که در زمان اعتصاب سال گذشته ء سینماگران هالیوودی و لزوم قانونی تأمل گروه تا 18 سالگی دیوید کراس در نیمه ء کار از فیلمبرداری دست کشید و پس از آن بدلیل عجله ء کمپانی واینشتین برای تکمیل پروژه ، چون به فیلمبرداری فیلم "شک" (Doubt) مشغول بود، جای خود را به کریس منگس سپرد. تغییری که در طول تماشای فیلم اصلا" متوجه آن نمی شوید بخصوص که فیلمبردار دوم بیشتر بخش های اولیه ء فیلم (بخش هایی از نوجوانی مایکل برگ) را فیلمبرداری کرده است. نکتهء دیگر درگذشت تهیه کنندگان فیلم : آنتونی مینگلا (در 18 مارس 2008) و سیدنی پولاک (در 26 می 2008) است . آن ها هر دو در طی تولید این فیلم درگذشتند، اولی به واسطه ء خونریزی پس از جراحی غده ء زیر گردن و دومی بعلت سرطان.


"کتابخوان" مرا به یاد داستان "کهن ترین داستان جهان" ِ رومن گاری (از مجموعه "پرندگان می روند در پرو می میرند") انداخت، یاد فیلم "نگهبان شب" ِ لیلیانا کاوانی و کوبندگی آن آثار.

  [ ۹:۳۱ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب