گزارش مصرف !
1 - « مصاحبان باد » Windtalkers جان وو را ديدم . نه اونقدر که اميرخان قادري ميگه بده و نه اونقدر که من فکر مي کردم خوب ! ولي بهرصورت ارتقايي در سطح کارهاي جان وو تلقي ميشه ، خوش اکشن ساز هنگ کنگي هاليوود که گمان نکنم«تغيير چهره» Face Ofش به اين سادگي ها قابل فراموشي باشه اين بار پا را از بيان مهيج داستان فراتر گذارده و رو به ملودرام و درام در متن يک فيلم جنگي آورده . جنس «مصاحبان باد» رو اصلا مشابه « نجات سرباز راين » يا «سقوط بلاک هاوک» يا فيلم اخيرتر «ما سرباز بوديم» نگيريد ، اين فيلم درعين نفي مليح جنگ بيشتر رويکرد به قهرمان پروري و روايت رفاقت نمونه هاي جنگي قديمتر داره ، چيزي شبيه «صليب آهنين» پکين پا مرجعترين فيلمساز کارهاي جان وو . البته در اين فيلم اسلوموشن ها خيلي کمتره و ... هوس تماشاي مجدد نسخه ء کامل «صليب آهنين» رو کردم ... با بازي جيمز کابرن و ماکسيميليان شل و کارگرداني : سام پکين پا . «مصاحبان باد» عليرغم عيب بزرگش که جنگ زدگي ذائقه ء تماشاچيان سينماي اين ماهها باشه ! خالي از نکات قوت هم نيست : يکي از درخشان ترين سکانس ها در نيمه هاي فيلم زمان ورود سربازان امريکايي به دهکده ء ژاپني ست در «سايپن» ، جاييکه قرارست محلي امن و حفاظت شده براي نيروهاي امريکايي در حرکت بسمت شمال جزيره باشد ... نامه ء پرستار به اندرز بصورت گفتار متن روايت مي شود و شما به همراه سربازان اهالي دهکده را مي بينيد ... فجايع منعکس در تک تک نماها با عبارت «مي شنوي ؟» متن نامه که در آخرين نما ادا مي شود گويي شما را از خواب مي پراند ... متوجه مي شويد که در حقيقت نامه را نخوانده ايد ... و اين خود دليلي است براي اندرز که از دريافت نامه هاي پرستار محبوبش پرهيز دارد . ديگري حالت اندرز از آغاز فيلم و پس از کشته شدن دوستانش در نبرد با ژاپني هاي آغاز فيلم ست و تمايل او براي کشتن ژاپني ها ، همان حالتي که بتدريج در اثر نزديکي عاطفي به «بن يازي» به عطوفت تبديل مي شود تا در پايان که عليرغم وظيفه شناسي عميقش او را بدانجا مي رساند که : «ديگر هيچکس نخواهد مرد» و بجاي کشتن يازي او را بر دوش گرفته و به گونه ء ديگري بجاي کد نجات مي دهد ... همان تنها کدي که در طي جنگ جهاني دوم کشف نشد . و ... يک نکته ء ديگر : وو با اين کلکسيون صحنه هاي خشن يک مطلب اساسي را نيز روايت و نفي مي کند و آنهم تبعيض نژادي ست ، تبعيض برادران سفيد عليه سرخپوستها . و پايان فيلم نيز ... براي عاشقان رفاقت اين قسمت را ناگفته مي گذارم تا داستان فيلم لو نرود . ديدن يکبار اين فيلم ضرر ندارد ، به قول مايکل ويلمينگتن در باب اين فيلم : «... فيلم را تماشا کنيد تا تصنيف مرگ را با نشاطي جهنمي بشنويد» .
۲ - به سفارش دوستي فيلمي ديدم با عنوان «The Assignment» با بازي دانالد ساترلند ، بن کينگزلي ، و آيدان کوئين . محشر بود . فيلم در ارتباط با داستان دستگيري کارلوس تروريست بين المللي و معروف دهه ء ۱۹۷۰ ميلادي ست . کمال پرداخت و پيچيدگي هاي متنوع فيلمنامه عيار فيلم را بالا برده است ! به علاقمندان فيلم هاي جاسوسي و اکشن تماشاي آنرا موکدا توصيه مي کنم .
۳ - اما فيلم هاي پرفروش اين هفته ... يه کم بعدتر به عرضتون مي رسونم (:
۴ - ديشب (جمعه ۷/۴/۱۳۸۱) ساعت ۲۱:۱۵ مجموعه اي از شبکه ء ۳ سيما شروع گرديد با نام «کتيبه» و قسمت اول آن با نام «ديروز و فردا» به کارگرداني ايرج کريمي پخش شد . اين قسمت از نظر کار تلويزيوني غيرمعمول بود و بيشتر کار سينمايي تلقي مي شد و کارگردان هم همچون شاگرداني که با التهاب و نفس بريده درس جواب مي دهند توانايي هاي مسلما والاي خود را با التهاب و بريده بريده به نمايش مي گذارد . بهرحال حال و هوا و روال پيشبرد داستان و نحوه ء پرداخت و نتيجه ء مستفاد آن تشابه اسمي احتمالي کارگردان را برايم منتفي کرد ... بله کار ، کاره آقاي ايرج کريمي منتقد خوب و فيلمساز خوش دست جديد و همان کارگردان «از کنار هم مي گذريم» بود . اميدوارم قسمتهاي ديگر اين مجموعه هم از همين کيفيت برخوردار باشد .
خوش باشيد
تحول سينما در آغاز قرن بيست و يکم
MPEG-4 و صنعت سينما
___________________________________
نگارش ، گردآوري ، و ترجمه : نادر خوانساري
http://khonsari.blogspot.com
___________________________________
خبر اول : براي نخستين بار در امريکا فيلم انيميشن «.Titan A.E» بوسيله ء پروتکل و ادوات طراحي شده ء شرکت سيسکو سيستمز Cisco Systems از نقطه اي بوسيله ء ماهواره ارسال و در نقطه ء ديگري با receiver دريافت و بر پرده ء سينما بصورت ديجيتال نمايش داده شد .
خبر دوم : اخيرا قرار شده براي نوشتن Data بر روي CD از اشعه ء آبي ليزر استفاده شود ، اين اشعه که نسبت به اشعه ء قرمز بسيار نازکتر و ظريفتر ست امکان ذخيره ء اطلاعاتي معادل حدودا ۱۵ برابر سابق بر روي يک CD را مقدور مي سازد .
خبر سوم : ...
قسمت اول
مطمئن باشيد که
MPEG-4 نقش بزرگ و موثري در زندگي شما بازي خواهد کرد . از زمان ظهور MP3 که استانداردي در فشرده سازي اصوات بود ، متخصصين اينترنت پيش بيني ظهور روشي براي فشرده سازي تصاوير را مي کردند . حالا اين روش پيدا شده ، استانداردي قدرتمند که مي تواند حجم يک فايل تصويري را به يک دوازدهم (۱۲/۱) اندازه ء اصلي آن کاهش دهد ! تواناييهاي بالقوه ء اين تکنيک بروز انقلابي عظيم در صنعت سينما را نويد مي دهد ، مشابه انقلابي که MP3 در صنعت موسيقي بپا کرد . بهرحال MPEG-4 نيز همانند MP3 با چند مانع فني ، قانوني ، و سياسي براي کاربرد عامه ء مردم مواجه است .
تاريخچه ء MPEG
ــــــــــــــــــــــــــــ
MPEG مخفف عبارت
Motion Pictures Expert Group بمعني «گروه متخصصين تصاوير متحرک» است . اين سازمان در ۱۹۸۷ بعنوان گروهي بين المللي جهت ايجاد و گسترش استانداردهاي اصوات و تصاوير ديجيتالي پديد آمد . نخستين استاندارد ساخته ء اين سازمان
MPEG-1 نام گرفت که در سال ۱۹۹۲ براي خوانده شدن تصاوير ويديويي بوسيله ء CD ROM ها بکار مي رفت . MPEG-1 و VCD ها ( Video Compact Disc ) عليرغم گستردگي مصرف در خاور دور بازار محدودي در امريکاي شمالي يافتند . علت اين عدم موفقيت رزولوشن و کيفيت پايين (۲۸۸*۳۵۲ پيکسل) تصاوير ويديويي بود ، MPEG-1 فقط براي CD ROM هاي با ظرفيت پايين و برخي نرم افزارهاي اينترنتي مناسب بود . در صورت استفاده از يکي از سيستم عامل هاي ويندوز ۹۵ ، ۹۸ ، ۲۰۰۰ ، يا NT حتما نرم افزار بازخوان (Decoder) مخصوصMPEG-1 از پيش تعيين شده اي روي کامپيوترتان خواهيد داشت .
در نوامبر ۱۹۹۴ استاندارد
MPEG-2 بعنوان نسخه ء موفقتر MPEG-1 عرضه شد . اين استاندارد تمام صفحه ء مونيتور (با رزولوشن ۵۷۶*۷۵۰ پيکسل) را پوشش مي داد و تصاوير ويديويي با آن از کيفيت بالاتري برخوردار بودند . بسياري سيستم هاي تدوين غيرخطي و کارت هاي تصويري مدرن MPEG-2 را به عنوان فرمتي از پيش تعريف شده و آشنا مي پذيرند . دستگاه هاي پخش DVD يا ( Digital Video Disc) هم استاندارد MPEG-2 را جهت نمايش فيلم روي دستگاه هاي گيرنده مي شناسند . قدرت فشرده سازي MPEG-2 از MPEG-1 پانزده درصد بيشتر بود ولي حجم فايل تصويري همچنان بسيار بالاتر از هرنوع فايلي مي شد .
MP3 (که بر خلاف تصور عام مخفف MPEG-3 نيست) ، لايه هاي بسيار پيچيده تري براي ذخيره سازي صدا نسبت به MPEG-2 (با ۳ لايه براي ذخيره سازي پيشرفته ء صدا) دارد . MPEG-1 هم که با يک لايه ء ذخيره سازي صوتي ساده ترين تکنيک از اين نظر بحساب مي آيد . MP3 حجم فايل بسيار کمي ايجاد کرده و از اين نظر براي انتقال از طريق ارتباطات کم سرعت اينترنتي (خطوط تلفن) بسيار مناسب است .
MPEG-4 چيست ؟
ــــــــــــــــــــــــــــ
جديدترين استاندارد ساخته شده توسط گروه MPEG است که در دسامبر سال ۱۹۹۹ ميلادي ارائه شده و فرمتي جديد ، قدرتمند ، و شي ء گرا (Object Oriented) در فشرده سازي صوت و تصوير و به اصطلاح خودماني از اسلاف خود بسيار سرتر است .
MPEG-2 (مانند Quick Time ، Real Video ، و AVI ) سلسله اي از تصاوير را بصورت فريم به فريم ، از سرويس دهنده ء Server (فرستنده) به سرويس گيرنده ء Client (گيرنده) مي فرستد . در اين شيوه هر فريم منفرد فايلي نسبتا پرحجم (در بحث پروتکل ها : بسته ء اطلاعاتي بزرگ) محسوب مي شود ، بنابراين انتقال ۳۰ فريم در هر ثانيه (تصاوير در ضبط هاي مغناطيسي و تلويزيوني بايد ۳۰ نما در هرثانيه از جلوي چشم بگذرند تا نمايش حرکتي ۲۴ فريم در يک ثانيه ء سينما را ممکن سازند - م) بسيار کند صورت مي پذيرد . MPEG-4 از اين قاعده مستثني ست . زيرا فيلم را به شيء (Object) هاي جداگانه (بسيار شبيه همان روشي که نرم افزار متحرک سازي Flash انجام مي دهد) تقسيم نموده و فارغ از ارسال فريم هاي پرحجم ، قطعات بسيار کوچکتري را ارسال مي نمايد . بدين ترتيب سايت اينترنتي مي تواند اطلاعات (Data) موردنياز براي ترسيم اجزاء تصوير (کاراکترها و پس زمينه) را سريعا به کامپيوتر شما ارسال دارد . هنگاميکه «اشياء» موردنياز نمايش به حداقل لازم رسيد ، نمايشگر فقط نيازمند دستوراتي است که نحوه ء جمع شدن اين «اشياء» را بر صفحه ء تصويري شما مشخص نمايد . بدين ترتيب دريافت و «دانلود» Download فيلم براحتي تبديل به فرآيند ساده و مستمري از انتقال «اشياء» جديدتر و دستورات مستمر مربوط به نمايش آنها بر عرض صفحه ء نمايش شما مي گردد . از طريق ارسال همين دستورات گردآوري «اشياء» ناشي از تغيير تصاوير اصلي MPEG-4 ، حجم اطلاعات تبادلي به ۸٪ (۱۲/۱) حجم اصلي فايل تصويري کاهش مي يابد .
کاربردها
ــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه دارد ...
پروژه هاي جديد
استيون اسپيلبرگ
________________________________________________________________
اسپيلبرگ که به حق از کارگردانان بزرگ تاريخ سينماست ، در حال حاضر سه پروژه را در جريان دارد :
۱ - «گزارش اقليت» Minority Report که از ۲۱ ژوئن (۵ روز ديگر) روي پرده مي رود . در اين تريلر علمي-تخيلي و رويايي که بر اساس داستان کوتاهي از فيليپ ک. ديک ساخته شده ، وقايع در سال ۲۰۵۴ ميلادي در شهر واشنگتن مي گذرد . در سيستم قضايي آن سال بر اساس يک تکنولوژي روانشناسانه قاتلين پيش از ارتکاب قتل بازداشت مي شوند . کارآگاه جان اندرتون (تام کروز) که خود رئيس اين واحد پيشگيري از جرائم است ، به قتل مردي در آينده متهم مي شود که حتي او را ملاقات نکرده است ، او بايد علت قتل را يافته و پيش از وقوع از آن جلوگيري کند ... بازيگر ديگر اين فيلم ماکس فون سيدو (رئيس برجس) است . بازي خواهر کوچکتر کيت کپ شاو (همسر اسپيلبرگ) با نام جسيکا کپ شاو در اين فيلم احتمالا به مفهوم ستارگي احتمالي او در آينده مي باشد !
۲ - «اگه ميتوني منو بگير» Catch Me If You Can که ساخت آن از تاريخ ۸ مارس امسال با بازي تام هنکس ، لئوناردو دي کاپريو ، کريستوفر واکن ، و مارتين شين آغاز شده است . فيلم داستان واقعي فرانک آبگنال (لئوناردو دي کاپريو) جوانترين کلاهبردار تحت تعقيب FBI است . فرانک بعنوان يک پزشک ، يک وکيل ، يک خلبان ، وحتي يک مامور FBI کلاهبرداري کرده و ميليونها دلار چک بي محل صادر کرد ، او پس از دستگيري نيز توانست از زندان بگريزد ... و در نهايت بعنوان مشاور FBI در زمينه ء جنايات سفيد (غير قتل) انتخاب شد !!
۳ - «اينديانا جونز ۴» Indiana Jones 4 که مراحل پيش توليد آن براساس فيلمنامه اي ازفرانک دارابونت («رهايي از شاوشنگ» و «مسير سبز») و با بازي هريسون فورد و کيت کپ شاو از ۲۷ ژانويه ء امسال آغاز شده در سال ۲۰۰۵ به نمايش درخواهد آمد !!!
« مصاحبان باد » Windtalkers
__________________________________________________________________
کارگردان : جان وو - محصول سال ۲۰۰۲ امريکا
بازيگران : نيکلاس کيج ، کريستين اسلاتر ، آدام بيچ ، نوا امريش ، اميلي مورتيمر
__________________________________________________________________
در هشتم دسامبر سال ۱۹۴۱ ايالات متحده بر عليه ژاپن اعلام جنگ کرد . در سالهاي بعد از آن نيروهاي امريکايي بشدت در خاوردور درگير بودند و جزاير آن منطقه را يک به يک تصرف مي کردند و به کندي سوي جزيره ء اصلي يعني ژاپن پيش مي رفتند . در حين اين نبرد وحشيانه ژاپني ها مکررا کدهاي رمز نظامي امريکا را کشف مي کردند و اين رمزگشايي پيشرفت امريکا را کندتر مي کرد . در ۱۹۴۲ چند صدنفر سرخپوست از قبيله ء ناواهو بعنوان تفنگداران دريايي به استخدام ارتش درآمده و آموزش ديدند تا زبان محلي شان بعنوان کد رمز مورد استفاده قرارگيرد . «جو اندرز» تفنگدار دريايي ، مامور مراقبت از «بن يازي» يکي از کدگويان ناواهو بعنوان سلاح جديد و محرمانه ء نيروي دريايي ست . اندر موظفست تا از جان کدگوي خود ، و چنانچه يازي بدست دشمن اسير شد از خود رمز «به هر قيمت» محافظت کند . در پس نبرد هولناک «سايپن» ، هنگامي که اسارت قريب الوقوعست ، اندرز ناچار به تصميگيريست : اگر نتواند از رمزگوي خود حفاظت کند بايد براي حفظ کد رمز خود را به کشتن او راضي کند ...
جان وو که پس از مهاجرت از هنگ کنگ و اقامت در امريکا در زمره ء کارگردانان صاحب سبک هاليوود قرار گرفته از همان آغاز فيلمسازي ، خود را به سبک فيلمسازي سام پکين پا ملقب به شاعر خشونت علاقمند نشان داده و الحق فيلم هاي اکشن او قابل تحمل و جذابند . «مصاحبان باد» با بازي نيکلاس کيج به احتمال زياد جذاب خواهد بود . فيلم از پس فردا ۱۴ ژوئن روانه ء اکران سينماهاي امريکا مي شود .
انتشار مجله ء الكترونيك كاپوچينو
اخيرا“ عده اي از وبلاگ نويسان دست به كار انتشار مجله اي الكترونيك با عنوان “ كاپوچينو“ به سردبيري آقايان بابك غفوري آذر و خسرو نقيبي شده اند كه اجالتا“ پيش شماره ء آن با مطالبي در حاشيه ء جام جهاني منتشر شده و در آدرس :
www.cappuccinomag.com
در دسترس شما عزيزان قرار دارد . سايت نشريه با طراحي بسيار جذابي تهيه شده است . اميدوارم تا دست اندركاران آن همواره در پيش برد اهداف فرهنگي خود موفق باشند . شما هم اگر به كاپوچينو علاقمنديد ، بفرماييد :
مصاحبه ء منتشر نشده اي با جعفر پناهي كارگردان "دايره "
پس از نمايش فيلم در جشنواره ي ونيز - مصاحبه گر : ديويد والش
تاريخ مصاحبه : دوم اكتبر سال ۲۰۰۰ مصادف با هفتم بهمن ۱۳۷۹
(آخرين قسمت)
مترجم : نادر خوانساري
سوال - بنظر مي رسد فيلم از فضاي جسورانه تر و خشن تري نسبت به فيلم هاي قبلي شما برخوردارست . آيا اين نتيجه ي گسترش فضاي اصلاحات در ايران است يا تغيير در خصوصيات شخصي شما يا هر دو ؟
جواب - حقيقت اين است كه در فيلم هاي قبلي ام هم همچنان سعي داشته ام تا مشكلات حاد و مسائل كودكان را نمايش دهم . آن فيلم ها هم نظر و عقيده ي مرا ارائه مي دهد . آنها سياه مشق هستند . اما سوال اينجاست : اين بچه ها ، كه به آن سختي براي بدست آوردن آنچه كه در تعقيبش بودند ، تلاش مي كردند (در "آيينه " و در "بادكنك سفيد") وقتي بزرگ شدند ، همان محبت و رافت را همچنان در خود خواهند داشت ؟ پاسخ واقعي اينست كه جامعه (همانطور كه مي دانيد) آنها را در دايره ي بسته اي قرار خواهد داد . و آنان كه پا از اين دايره بيرون بگذارند ، بايد هزينه اي گزاف بپردازند . من از بابت اين وضع خشمگين نيستم . فيلم خشونت در اجتماع را نشان مي دهد ، ولي من خشمگين و خشن نيستم .
سوال - مي توانيد راجع به واكنش مطبوعات و مراجع رسمي دولتي ايران نسبت به فيلم توضيح دهيد ؟
جواب - در ايران عده ي زيادي فيلم را نديده اند . اما آندسته كه فيلم را ديده اند ، بخصوص روشنفكران ، خيلي آنرا دوست داشته اند . اما وقتي فيلم را به گروهي از نمايندگان مجلس نشان دادم ، به آن اعتراض كردند .
سوال - از چه جهتي ؟
جواب - آنها به بخش خاصي از فيلم اشاره نكردند .
سوال - آيا هشت ماه ممنوعيت و وقفه در توليد داشته ايد ؟
جواب - هميشه از وقفه در توليد پرهيز مي كنم . واقعا" نمي خواهم به دو تا سه سال مشكلي كه براي ساخت اين فيلم متحمل شدم فكر كنم تولد اين فيلم بسيار سخت بود . اما حالا كه فيلم نمايش داده شده ، حال كه اين كودك پا به عرصه ي وجود گذاشته ، از وجود آن لذت مي برم ، و نمي خواهم راجع به اين موضوع صحبت كنم .
سوال - تكنيك تعقيب يك كارآكتر بعد از ديگري ، دايره و چرخش ، و روند رسوخ در خلل و فرج اجتماع بنحوي عمل مي كند كه يك دايره (مدار) بسته را به نمايش بگذارد . آيا هدف شما همين بوده است ؟
جواب - بله دقيقا" ، و البته فيلم نشان مي دهد كه شخصيت ها سعي در خروج از اين دايره دارند . كاملا" مثل يك مسابقه است ، وقتي كه در مسير پيست مي دويد و سعي در تحويل چوب به دونده ي بعدي داريد . در اين فيلم اگر يك نفر برنده شود ، همه برنده شده اند و اگر يك نفر ببازد همه باخته اند .
سوال - آيا تماشاگران ايراني درخواهند يافت كه مكان صحنه ي آغازين ، بيمارستان زندان است ؟
جواب - سينماي جديد ايران چيزهاي زيادي را براي قضاوت به تماشاگر وامي گذارد ، به دانسته ها و تفكر ايشان ، چگونگي تفسير فيلم با آنهاست . در اين مورد عده اي خيلي سريع موضوع را درخواهند يافت و برخي نه . اين بستگي به دانش و تفكرات فرد دارد. اين امر مختص به ايران نيست . همه جا همينطورست . هميشه عده اي هستند كه مطالب را خيلي سريع مي گيرند .
سوال - منظورم اين بود كه آيا چيزي (علامتي ) هست كه براي تماشاگران ايراني سريع الدريافت باشد ؟
جواب - نه ، آنجا مي توانست هر بيمارستاني باشد .
سوال - نرگس مي گويد شهر او بهشت است ، مثل نقاشي ون گوگ . زن ديگر شايد مي داند كه آنجا بهشت نيست . آيا هنر به معناي عاملي در زندگيست كه زندگي بايد بسوي آن به پرواز درآيد و بدان سمت اعتلا يابد ؟
جواب - در فيلم همانگونه كه مي بينيد ، هر كاراكتر جديدي كه معرفي مي شود درجه ي بالاتري از تجربه و برداشت عميق تري از زندگي را بروز مي دهد . بهمين جهت هم نرگس بسيار پندارگراست و جهان را نمي شناسد . وقتي به نقاشي نگاه مي كند ، احساسي واقعي نسبت به جغرافيا ندارد ، فقط ايمان دارد كه آنجا محلي زيباست . در اين حال فرد كناري او كه تجربه ي بيشتري دارد عنوان ميكند كه آنجا هم بايد مشكلات خودش را داشته باشد . هنر اميد مي بخشد . سينماي ايران در كنار ساير انواع هنر در سطح بين المللي شناخته شده و سعي در احياي غرور ملي و اميد دارد .
سوال - آيا اعتلايي در تكنيك فيلم و شخصيت زنان آن در كارست ؟ آيا زن آخري نوعي محصول پرداخته و پالوده است ؟
جواب - دو نگاه به اين شخصيت مي توان داشت . در نگاه اول ميتوان او را متمم و مكمل همه ي شخصيت هاي ديگري دانست كه بن بست ميرسند . دو نگاه ديگر او فرديست كه واقعيت را پذيرفته ، كسي كه حقيقت اجتماع را دريافته ، جايي كه شخصيت هاي ديگر همچنان در صدد فرار از دايره اند . بنابراين اظهارنظر در اين مورد بستگي به نظر و نوع نگاه فرد تماشاگر به اين شخصيت دارد .
سوال - اگر چنين باشد ديگر سوءتفاهمي پيش نمي آيد ، فكر نمي كنم استعاره ي دنيا بعنوان زندان فقط مختص به زنان باشد ، يا فقط منحصر به ايران . نمي توانم فيلم را فقط محدود به شرايط ايران بدانم ، به نظرم اين شرايط همه جا جاريست . چنين استعاره اي نشان مي دهد كه دنيا بايد تغيير كند . آيا موافقيد چنين برداشتي از فيلم داشته باشيم ؟
جواب - به نظر من هركسي در دنيا محدود به دايره اي ست ، محدوديتهايي ناشي از اقتصاد ، سياست ، فرهنگ ، مشكلات خانوادگي ، يا حتي سنت ها . فقط شعاع دايره مي تواند بزرگتر يا كوچكتر باشد . بدون توجه به محدوده ي جغرافيايي ، انسانها همگي در دايره اي بسته زندگي مي كنند . اميدوارم اگر اين فيلم قرارست تاثيري بر كسي داشته باشد ، باعث افزايش طول شعاع دايره ي زندگي آنها باشد .
سوال - در عين اينكه فيلم به زنان مي پردازد ، اثرات وجود مردان در زندگي آنها چيست ؟
جواب - اجتماع ايراني ، به ويژه در مقايسه با اين قسمت جهان (اروپا - م ) ، بيشتر دنياي مردان ست . شعاع دايره ي محدوديتها
براي مردها وسيعترست . هدف اين فيلم ضديت با مردها نيست ، فيلم فمينيستي هم نيست ، فيلمي ست درباره ي انسانيت . در فيلم هيچگاه بدرفتاري يا خشونتي از جانب مردان نشان نداده ام . براي مثال مي بينيم كه زنها از پليس مي ترسند . اين مي تواند واقعي يا خلاف آن باشد . وقتي پليس ها را در لانگ شات نشان مي دهم آنها تهديدكننده به نظر مي رسند ، در حاليكه در نماهاي مديوم شات پليس را باچهره اي مهربان مي بينيم . او از زن مي پرسد : "كمك مي خواهي " ؟ و همچنين در
صحنه اي كه زن پيراهني براي نامزدش مي خرد ، فروشنده پيراهن را با سينه ي سربازي كه آنجاست اندازه ميگيرد و در پايان فيلم وقتي زنان در ماشين حمل زندانيان سوارند ... در طول فيلم هر يك از زنها مي خواهد سيگاري بكشد . وقتي همگي در ماشين حمل زندانيان هستند اين فضاي انساني برقرار مي شود وآنها به خواسته شان مي رسند.
سوال (جووان لوريه ر) - آيا به نظر شما پليس و ارتش از مردم عادي ساخته شده اند ؟
جواب - در تمام فيلم هاي من به شخصيتهاي بد برخورد نمي كنيد ، چه مرد و چه زن . من معتقدم همه خوبند . بدي نتيجه ي معضلات اجتماعيست . حتي خطرناكترين جنايتكاران حس بشري دارند . در ته قلب او همچنان يك بشر زندگي مي كند . اين بدان معني نيست كه يك جنايتكار چون معضلات اجتماعي او را به تبهكاري كشيده ، نبايد مجازات شود . او مقصرست چون تلاش نكرده تا شعاع دايره ي پيرامونش را گسترش دهد .
سوال (ديويد والش ) - اين نظر (كه شايد نادرست باشد) آيا صحت دارد كه بعنوان خصوصيتي از ويژگي هاي سينماي ايران ، امكان دارد شخصي هنر را براي اعتراض يا در راستاي مقابله با بي عدالتي قرباني كند ؟ آيا اصولا" زمينه ي طرح چنين سوالي در مورد سينماي ايران فراهم است ؟
جواب - تصور مي كنم اين موضوع اندكي ايده آليستي ست . تاريخ نشان داده كه در بسياري اوقات هنرمندان توسط مسئولين براي نشان ندادن معضلات اجتماعي خريداري شده اند . يا در روي ديگر سكه ، هنرمندي خود را براي نمايش واقعيات قرباني كرده است ، هرگاه چنين اتفاقي رخ داده حتما" ضرورتي وجود داشته است .
سوال - اگر بخواهيد تاثير عميقي بر مردم بگذاريد ، نيازمند هنر هستيد يا نه ؟
جواب - تاثير هنر بر مردم فوري نيست . هنر در نهايت موفقيت ميتواند جامعه را لمس كرده و مردم را وادار به تفكر درباره ي
موضوعات نمايد . هنر به مردمي نياز دارد كه محتاج هنر باشند . بده بستاني در جريانست . مبادله است . هرگاه جامعه نيازمند قرباني شدن هنر و هنرمند باشد ، اين اتفاق به قطع خواهد افتاد .
پايان مصاحبه
آنچه كه در تمامي اين چند قسمت درباره ي فيلم "دايره " بيان شد ، فقط محض آشنايي شما با اين فيلم و برخي نكات و ظرايف مربوط به آن بود و اطلاع از ظلمي است كه در مورد آن روا شده ، فيلم در حال حاضر در جشنواره هاي ونيز ، تورنتو ، و ... به نمايش درآمده و در شهرهاي مختلف اروپايي و امريكايي اكران عمومي يافته است . به اميد روزي كه شاهد نمايش آن در موطنش باشيم .
کوچه . شب باراني . خارجي
سه نوازنده ء نابينا که دست يکديگر را گرفته اند تا گم نشوند از کار روزانه باز مي گردند . يکي با چتر مي گذرد . حکمتي باراني اش را در مي آورد که به عاطفه بدهد .
حکمتي : اينجوري خيس مي شي ، بيا ، اينو بپوش .
عاطفه : نه ، نمي خواد ، چتر دارم .
چترش باز شده است ، آن را بر سر مي گيرد ، حکمتي باراني اش را روي دست مي اندازد .
عاطفه : بپوش ، سرما مي خوري .
حکمتي : [به پشت سر مي نگرد] الان يکي از شاگردامو ديدم ، اون باروني نداشت .
باراني اش را مي پوشد . سه نوازنده ء کور از راه آنان مي گذرند و زير سرپناهي مي ايستند ، آنها شاهدان نابيناي تنها لحظات خوشبختي آقاي حکمتي اند .
عاطفه : خب ، ديگه بگو .
حکمتي : من خيلي حرفا دارم عاطفه .
راه خانه ء عاطفه ، گذرهاي گوناگون زير باران . حکمتي حرف مي زند . نمي شنويم . اندک اندک بيگانگي شسته مي شود و آنان گويي آشنايان ديرينه اند . حکمتي خوشحال ، عاطفه مي خندد .
جلوي خانه ء عاطفه . شب باراني . خارجي
حکمتي و عاطفه مي رسند پشت در . هر دو سرخوشند .
عاطفه : خب ديگه ، رسيديم .
حکمتي : صبر مي کنم بري تو .
گويي هيچکدام نمي خواهند اين لحظات به پايان برسد . عاطفه کليدش را در می آورد ، وقتي سر برمي دارد نگاهش به نگاه حکمتي مي افتد .
عاطفه : چيو نگاه مي کني ؟
حکمتي : [بي پروا مي خندد] بکلي خيس شدي .
عاطفه : [مي خندد] خودتو نگاه کن ، مثل موش آب کشيده شدي .
حکمتي : [شادمان تقريبا داد مي زند] من از بارون خيلي خوشم مي آد ، مي شوردم .
عاطفه : [دلواپس] چکار مي کني ؟
حکمتي : بذار بياد . بذار بياد .
عاطفه : يواش ، همسايه هارو بيدار مي کني !
حکمتي : [آهسته] هيس - بده ش من .
کليد را مي گيرد و در را باز مي کند .
...