... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

دوشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۳



"هوانورد"

The Aviator - 2004

مارتين اسكورسيسى

مشخصات كامل فيلم

 روياهاى پسرانه ء يك مرد شجاع


هوارد هيوز يك سرمايه دار معروف امريكايی است ، خوب ... باشد ! پيش از يك سرمايه دار ، يك انسان است با تمام خصوصيات بشری و كمی كمتر و خيلی بيشتر !! بحثِ من بحثِ هيوز نيست پس ...يست ها و آنتی ...يست ها را آشفته نكند !!! بحث ، بحثِ انسان هايی است كه علاوه بر هوش ، خصوصيت ديگری هم دارند : تهور ... شهامت ... جسارت ... و عشق . شايد عمده ترين خصوصياتی كه باعث پيشرفت بشر و تمدن او شده اند... و يك چيز بيشتر : امكانات . چنين انسان هايی اگر به ورطه خودخواهی و تن آسايی يا ابلوموويسم گرفتار نشوند بحق ستودنی خواهند بود .

هيوز از كودكی عاشق سه چيز بوده است : اينكه سريعترين موجود روی كره ارض باشد ، اينكه بزرگترين فيلم سينما را بسازد ، و اينكه همه او را دوست بدارند . او در دو خواسته اولی موفق و در آخری ناموفق است . ولی شوق او هرگز تحليل نمی رود حتی زمانی كه وسواس های تلقينی كودكی اش از جانب مادر او را از پا می اندازد. برای فتح آسمان در عين ناتوانی به پا خاسته و در برابر سناتور بروستر می ايستد و پيروز می شود . هيوز عليرغم تمام شكست ها و ناملايمات و ضعف هايش ، هرگز از خواسته ها و آرزوهايش دست نمی كشد و به هر قيمت كه شده به قله های مطبوعش چنگ می اندازد . او در نهايت صنعت هوانوردی را عليرغم دشمنی های بی پايان پان آمريكن و دولتمردان به جلو می راند و كمپانی TWA خود را حفظ می كند.

اما اسكورسيسی ... اذعان می كنم كه بعد از "دار و دسته هاى نيويوركى" اصلا توقع تماشای چنين فيلمی را نداشتم به گمانم اسكورسيسی نيز همچون بسياری از پرندگان ارتفاع سينما ، ركورد خود را ثبت كرده و ديگر قدرت عبور از موانع بالاتر را نداشت ... ولی خوشبختانه چنين نبود . اسكورسيسی نيز ثابت كرد كه مرد ساختن فيلم های شخصيت پرداز ، و نقب زنی ماهر به درون انسانها است و معبر تاريخ و اجتماع را بايد برای ديگران باز بگذارد. "هوانورد" به وجهی شبيه با "بيرون كشيدن مردگان" به درون انسانها می رود و تحقق رويای انسان ها را با شرط وجود امكانات تصوير می كند. هيوز می تواند چون چاه نفت دارد ... اسكورسيسی قبلا" راجع به "نتوانستن" در "خيابانهاى پست" و "گاو خشمگين" گفته است . ولی هيوز آن مرد توانايی كه از بيرون پنداشته می شود ، نيست . او هم چون همه نقطه ضعف دارد و بارها تا مرز "نداشتن" پيش می رود ، ولی يك فرق ديگر هم دارد : او متهور است و آنچه را كه می خواهد می شناسد . چنگ می زند و می گيرد.


در زمان نگارش اين مطلب "هوانورد" گلدن گلوب های بهترين فيلم و بهترين بازيگری و بهترين موسيقی متن اريجينال را بدست آورده و چنان بنظر می رسد كه اگر با مصاحبه های پيش از اسكار بخصوص اسكورسيسی موقعيت خود را بخطر نيندازد ، در رشته های بهترين فيلم ، بهترين كارگردانی ، بهترين طراحی صحنه ، و بهترين موسيقی متن كانديدا و احتمالا" در بخش بهترين بازيگر و بهترين كارگردان برنده شود . دی كاپريوی "بيبی فيس" بواسطه شباهت بسيار زياد فيزيونومی چهره و فيزيك اندام با هوارد هيوز از يك طرف ، بازی فوق عالی از طرف ديگر ، و انتخاب مسير درست بازيگری از همان ابتدا اين بار واقعا" مستحق يك اسكار است . اسكورسيسی نيز بخاطر بی تفاوتی خاص بزرگان به اين جايزه ء عملا" صنعتی ﴿و نه هنرِِى﴾ بواسطه ء خلاقيت غيرقابل انكار در كارش كانديد شده و به جهت بی تفاوتی و عدم كُر نِش برنده نخواهد شد! نامزدی در ساير رشته ها و برنده شدن جوايز آنها موكول است به سليقه ء انجمن ها و اتحاديه های صنعتی اين رشته ها .

آنچه كه در باره "هوانورد" يك اصل تلقی می شود آنست كه بايد آنرا ديد. اسكورسيسی بازگشته است و دی كاپريو مثل هيوز به آنچه می خواسته چنگ زده و آنرا بدست آورده است. و يك نكته ء بسيار مهم ديگر : "هوانورد" فيلمی است مردانه يا بهتر بگويم فيلمی با تكيه بر روياهای پسرانه ء بعضی مردان ، روياهايی معدود شدنی و بعضا" ناممكن ، ممكن است برخی خانم ها حس و حال و هوای آن را درنيابند ! بر آن خرده نگيريد.

  [ ۷:۵۹ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۳




"رمز داوينچى"


The Da Vinci Code - 2005




رابرت لنگدون قهرمان داستان "رمز داوينچى" دومين رمان پرفروش دان براون ﴿Dan Brown﴾ است... در يك نيمه شب حين سفری تجاری به پاريس تلفنی به اين نشانه شناس فارغ التحصيل هاروارد می شود : نگهبان پير ِ لوور در داخل موزه به قتل رسيده و پليس در كنار جسدش كتاب رمزی گيج كننده پيدا كرده است . برای حل اين معمای مبهم ، لنگدون به زنجيره ای از سرنخ های مخفی در آثار لئوناردو داوينچی برمی خورد ... سرنخ هايی آشكار در برابر چشمان همه ... و با اين وجود تغيير ماهيت يافته به طرزی بی نهايت تيزهوشانه از جانب هنرمند ِ نقاش.

لنگدون برای حل معما همكاری يك زن جرم شناس ۳۰ ساله و فرانسوی به نام سوفی نُوو را می پذيرد و در می يابد كه نگهبان درگذشته عضو دِيری با نام "صهيون" بوده است - انجمنی مخفی با اعضايی چون سر ايزاك نيوتون ، بوتيچللی ، ويكتور هوگو ، و داوينچى. و اينكه نگهبان لوور برای حفظ مقدس ترين امانت دير ، جان خود را فدا كرده است : محل پنهان شدن مهمترين عتيقه های مقدسی كه قرن هاست مخفی شده اند .

در تعقيبی نفس گير از پاريس گرفته تا لندن و شهرهای ديگر ، لنگدون و نوو به دلال قدرتمندی برمی خورند كه برای اُپوس دِى - شاخه ء مخفی و وابسته ء به كليسای كاتوليك و دربار ِواتيكان كه از ديرباز وظيفه ء حفظ راز دير صهيون را داشته است - كار می كند. فقط لنگدون و نوو قادر به افشای معمای گيج كننده ء دير و حقيقت حيرت آور تاريخى آن هستند ، رمزی كه اگر گشوده نشود در هزارتوی زمان گم خواهد شد.

آكيوا گولدزمن بر اساس اين رمان درام مرموز و دلهره آور و پر فروش دان براون فيلمنامه ای نوشته كه ران هاوارد آن را با بازی تام هنكس در نقش رابرت لنگدون ، خواهد ساخت. فيلم برای اكران در ماه می سال ۲۰۰۵ آماده می شود.

جوئل سورنا خالق سريال تلويزيونى "۲۴" ساخته شده در سال ۲۰۰۱ ، رمان "رمز داوينچى" را برای خط داستانی يك سريال تلويزيونى بسيار جذاب يافت و به همين جهت از برايان گريزر تهيه كننده خود خواست تا حقوق نمايشی رمان را خريداری نمايد ولی دان براون بهيچ وجه حاضر به تبديل اين داستان به سريال تلويزيونی نشد. چند ماه بعد كمپانی سونی پيكچرز بالاخره حقوق ساخت يك فيلم سينمايی از روی اين داستان را از دان براون خريد . به قيمت ۶ ميليون دلار ... و گريزر را بعنوان مسئول تهيه فيلم برگزيد. "رمز داوينچى" را نبايد دست كم بگيريد، جذابيت داستان آن كمتر از رمان "نام گل سرخ" امبرتو اكو نيست ... داستان را عرض می كنم نه آنچه كه بسيار ناقص و ابتر بعنوان فيلم توسط ژان ژاك آنو ساخته شد ، هرچند "نام گل سرخ" آنو هم كم فيلمی نبود!

جولی دلفی ستاره فرانسوی كه پيشتر در "پيش از غروب" ظاهر شده صريحا" علاقه خود به بازی در نقش سوفی نوو را ابراز داشته است .

  [ ۱۱:۲۰ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۳

اندر احوالات ختم به خير شدنِ


ماجرای خليج فارس


در موسسه نشنال جئوگرافی



ای كاش تمام اعتراضات به همين زودی ها نتيجه می داد و ختم به خير می شد. آخرين اخبار به تاريخ ۳۰ دسامبر ۲۰۰۴ از سايت BBC  را در پيوند زير بخوانيد :


حذف عبارت 'خليج عربی' از اطلس اينترنتی نشنال جئوگرافيک

ضمنا" شبكه تلويزيونی بن لادن ببخشيد "الجزيره" هم افاضاتی در كرده كه  چون زياد اهميتی ندارد ، در پيوند زير با اين چشم بخوانيد و از آن چشم به در كنيد!


انتقاد کارتونی تلويزيون الجزيره از حساسيت ايران به نام 'خليج فارس'

گوشه ای از اين نتيجه عايد شده نيز ناشی از هميت شما عزيزان بوده است :


وبلاگ نويسان و 'بمباران گوگلی' به نفع خليج فارس

 

  [ ۱:۵۳ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب