... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

چهارشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۴


مشخصات كامل فيلم در سايت IMDB


 هيتلر : ظهور شيطان


Hitler : The Rise of the Evil - 2003


كارگردان : كريستين دوگووای


محصول تلويزيون كانادا


هيتلر يكی از خونخوارترين جنايتكاران تاريخ بشريت است و نه حتی يك كلمه بيشتر. آنان كه در رفتار وكردار و گفتار او چيز مثبتی سراغ دارند، بايد اورژانس به يك روانشناس مراجعه كنند. ممكن است هنوز خيلی دير نشده باشد!


بهرحال بحث اصلی من اين نيست. نكته ای كه پس از سالهاو پس از رفع اين لكه ننگ بشری هنوز به گونه ای در سايه ابهام است، چگونگی به قدرت رسيدن اوست. هيتلر در جنگ جهانی اول در ارتش آلمان يك سرباز بود، سربازی كه با كوله باری از مشكلات و گره های روانی و جسمی پا از جنگ بيرون گذاشت و به ماموری امنيتی موظف به جمع آوری خبر از ملاقات های حزبی حزب كارگران آن زمان آلمان بدل شد. تعصب كور او به ناسيوناليسم و آلمان، مبدائی شد برای تشكيل حزب ناسيونال سوسياليست ﴿نازى﴾ آلمان.


در سال های اخير فيلم های بسياری در باره هيتلر ساخته شده، كه اخيرترين آن در مراسم اسكار امسال بعنوان كانديدای بهترين فيلم خارجی زبان با عنوان "سقوط" ﴿Downfall﴾ مطرح بود. فيلمی درباره آخرين ساعات زندگی هيتلر در كنار معشوقه اش اوا براون و تزلزل شخصيتی كه در آن ساعات آخر در او تشديد شده بود. ولی فيلمی كه همواره جای آن خالی بوده فيلمی است درباره چگونگی طی طريق او از تولد تا ۱۹۴۴، اين دوران و مضمون در سال ۲۰۰۳ دستمايه ء تحقيق و ساخت فيلمی تلويزيونی توسط شركت "CanWest" كانادا با همكاری بنياد تلويزيونی آن كشور و شبكه "Global Television" و "History Television" شده است.

فيلم با استانداردهای تلويزيون يك كار نخبه و تمام عيار است. كار تحقيق و نوشتن سناريو و ساخت بر عهده ديويد چرنياك بوده كه براساس نوشته های يان پيل مه ير و ج. راس پاركر و كارگردانی تلويزيونی كريستين دوگووای ساخته شده است. فيلمی كه اگر دست اندركاران تلويزيون ايران دست بكار شوند، ارزش بالايی برای پخش دارد. از با ارزش ترين جنبه های ديگر اين كار بازی اكتورز استوديويی و عالی رابرت كارلايل بازيگر بيادماندنی "قطار بازى" و "فول مانتى" در نقش هيتلر در آن است.


بخشی از تصاوير اين فيلم را در سايتى كه برای معرفی آن به فارسی زبانان تدارك ديده ام، ملاحظه خواهيد كرد. آدرس سايت را كه مسيری مصور از چگونگی به قدرت رسيدن رايش سوم است، پس از روبه راه شدن آن در همين وبلاگ تقديم خواهم كرد.


  [ ۱۰:۵۱ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


چهارشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۴

 نخستين فيلم گوياى﴿ناطق﴾ تاريخ سينمای ايران



۴ -  دختر ِلُر 

﴿"جعفر و گلنار" يا "ايران ديروز و ايران امروز"﴾


كارگردان : بهادر اردشير ايرانی

۱۳۱۲



دستيار كارگردان : عبدالحسين سپنتا

فيلمنامه نويس : عبدالحسين سپنتا

فيلمبردار : اردشير دلاور ايرانى ، رستم ايرانی 

صدابردار : بهرام ايرانی

تدوينگر : ؟؟

تهيه كننده : بهادر اردشير ايرانی

محصول كمپانی امپريال فيلم  ﴿ناطق﴾

مدت زمان نمايش : ۱۵۵ دقيقه


بازيگران : صديقه سامی نژاد ﴿روح انگيز﴾ - عبدالحسين سپنتا - هادی شيرازی - سهراب پوری


خلاصه داستان :


مفتشى به نام جعفر ﴿عبدالحسين سپنتا﴾ مامور می شود تا برای تار و مار كردن افراد قلی خانِ راهزن ﴿هادی شيرازى﴾ به منطقه ای بين خوزستان و لرستان عزيمت می كند. جعفر در قهوه خانه ای در حوالی خوزستان با گلنار ﴿روح انگيز سامى نژاد﴾ كه پنج سال قبل از اين توسط افراد قلی خان ربوده شده، آشنا و به او علاقمند می شود. سحرگاه روز بعد جعفر با قيافه مبدل به كاروانی می پيوندد كه افراد قلی خان در كمين آن هستند. جعفر در حمله ياغی ها مجروح می شود. گلنار جعفر را در ميان مسافران كشته و مجروح مى يابد، اما آن دو توسط افراد قلی خان دستگير می شوند. قلی خان از جعفر می خواهد تا با آنها همكاری كند و از شهر برای آنها خبر بياورد، اما جعفر نمی پذيرد. جعفر را به سياهچال می اندازند. گلنار با فريب دادن قلی خان و رمضان ﴿سهراب پورى﴾ جعفر را فراری می دهد. قلی خان و افرادش با آن دو درگير می شوند. جعفر چند تن از راهزن ها و قلی خان را می كشد و با گلنار به بندرگاهی می روند و سوار بر قايق خاك وطن را ترك می كنند. آن دو وارد بمبئی می شوند و ازدواج می كنند. سالها می گذرد و جعفر و گلنار پس از كودتای ۱۲۹۹ به ايران باز می گردند.

  [ ۸:۲۹ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


دوشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۴

روبرت رودريگز در



 "شهرگناه"


‌Sin City - 2005


دومين فيلم پرفروش فهرست اين هفته سينمای هاليوود، "شهرگناه" (Sin City) ساخته مشترك روبرت رودريگز و فرانك ميلر است. فروش پنجاه ميليون دلاری اين فيلم ظرف دو هفته از چنين كارگردانانی نويد موفقيت آنها است. ميلر كه قبلا" فقط بعنوان فيلمنامه نويس فيلم های "روبوكاپ ۲ و ۳" در سينمای اكشن فعاليت داشته با "شهر گناه" گام به صحنه داستان نويسی ، بازيگری ، كارگردانی ، و تهيه فيلم گذارده و در كنار كارگردان حالا ديگر صاحب عنوانی در سينمای اكشن چون رودريگز با به كارگيری بازيگران صاحب نامی چون ميكی روركه ، بروس ويليس ، بنيسيو دل تورو ، كليو اوون ، و اليجا وود گويا به زودی در اين ژانر مطرح خواهد شد.


اما رودريگز ۳۷ ساله كه از ۱۲ سالگی پس از ديدن فيلم "فرار از نيويورك" جان كارپنتر، با دوربين ۸ ميليمتری پدر و بازيگری و عامل توليدیِ خواهران و برادرانش به فيلمسازی پرداخته و فيلم های كوتاهی مثل "Bedhead" ، و در ۱۹۹۲ با فروش اعضای بدنش پس از مرگ و تنها با حدود ۷۰۰۰ دلار اكشن بشدت خوش ساخت "ال مارياچى" را با صندلی چرخدار بجای تراولينگ و بازيگرى دوست نزديكش كارلوس گالاردو و ... را ۲۰ روزه ساخته بود ﴿همانكه بعدها با حمايت كوئنتين تارانتيو و آنتونيو باندراس با جلب نظر كمپانى هاى هاليوودى "دسپرادو" را به كارگردانى خود رودريگز مجددا" از روى آن بازسازى كرد﴾ ، با ... "از شام تا بام" ﴿"از غروب تا سحر"﴾ و "بچه هاى جاسوس ۱ تا ۳" و "روزى روزگارى در مكزيك" در سال ۲۰۰۳ قبلا" حضور خود را در جمع اكشن سازان متبحر هاليوودی تثبيت نموده ، و حالا گويا با اين فيلم به مراتب بالاتری از فيلمسازی در هاليوود دست خواهد يافت.



بهرحال رودريگز نيز همچون آمنابار و ايناريتو و دل تورو در زمره لاتين زبانانی است كه با سينمای جادويی خود سينمای "هنر-صنعت" امروزين امريكا را تسخير كرده اند .


Sin City بايد فيلم جذابی باشد. همانگونه كه "روزى روزگارى در مكزيك" عليرغم اغراق هاى كامپيوتر گرافيكش، بخوبی مخاطب را جلب كرده و ساعاتی مفرح و توام با طنزى جادويی را به ارمغان آورد.

  [ ۱۲:۳۳ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


یکشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۴

 فيلم های تاريخ سينمای ايران




 ۳ - حاجی آقا آكتور سينما 


كارگردان : آوانس اوگانيانس


 ۱۳۱۱



دستياران كارگردان : كاظم سيار ، ابوالفضل اخويان

فيلمنامه نويس : آوانس اوگانيانس

فيلمبردار : پائولو پوتومكين

تدوينگر : آوانس اوگانيانس

عكاس : رامبراند

تهيه كننده : قاسم زاده فروزين ، حبيب اله مراد

محصول پرسفيلم ﴿صامت﴾

مدت زمان نمايش : ؟؟ دقيقه



بازيگران : حبيب اله مراد - آسيا قسطانيان - زما اوگانيانس - عباس طاهباز - عباسقلی عدالت پور - غلامعلی سهرابی - مير احمد صفوی - آوانس اوگانيانس
 

 پوستر فيلم

خلاصه داستان :



يك "رژيسور" ﴿كارگردان﴾ سينما در پی داستان برای فيلم خود ، با اين پيشنهاد روبرو می شود كه از حاجی آقا ﴿حبيب اله مراد﴾ كه شخص متمكن و متلون المزاجی است و با اصول نمايش و سينما مخالف است ، بطور مخفيانه فيلم بگيرد. داماد ﴿عباس طاهباز﴾ ، نوكر ﴿عباسقلى عدالت پور﴾ و دختر حاجی آقا ﴿آسيا قسطانيان﴾ تمهيدات و اسباب كار را فراهم می كنند. حاجی آقا در پی مفقود شدن ساعت بغلی خود به نوكرش پوری بدگمان می شود و در خيابان های شهر همراه دامادش ، به تعقيب او می پردازد. حاجی آقا ابتدا گذرش به مطب مسيو "آبى" دندانساز ﴿غلامعلى سهرابى﴾ می افتد و سپس با مرتاضی ﴿آوانس اوگانيانس﴾ روبرو می شود كه ادعا می كند می تواند ساعت حاجی را پيدا كند، و عملياتی در حضور حاجی انجام می دهد، مثل ظاهر كردن روح دختر و دامادش. "رژيسور" از همه اين ماجراها فيلم می گيرد و حاجی آقا پس از تماشای آن به سينما به عنوان يكی از وسايل تربيت و تهذيب اخلاق عمومی اعتقاد می آورد.

  [ ۹:۴۸ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب