... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۵


كتابفروشی هدهد


ای هدهدصبا به صبا می فرستمت - بنگر كه از كجا به كجا می فرستمت

﴿حافظ﴾



علامت سريال زيبا فراغ بالی است كه پس از اتمامش عايد می شود و دلتنگی ای كه برای جای خاليش در هفته آينده احساس می گردد. "كتابفروشى هدهد" مرضيه برومند امشب به پايان رسيد و با تمام اندرزهای سبك و دوست داشتنيش هفته آينده قسمت جديدی ندارد.

شاهد شعرش ...

ای غايب از نظر به خدا می سپارمت - جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

تا دامن كفن نكشم زير پای خاك - باور مكن كه دست ز دامن بدارمت


* مطلب هما گويا

* ساير مطالب در باره سريال از سايت گوگل

  [ ۱۰:۰۲ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


پنجشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۵

 فيلم های تاريخ سينمای ايران



۱۲ - واريته بهاری


كارگردان : پرويز خطيبی نوری



۱۳۲۸

فيلمنامه نويس : پرويز خطيبی نوری

فيلمبردار : اسماعيل كوشان

تدوينگر : ؟

تهيه كننده : اسماعيل كوشان

موسيقی : اكبر حسينی

محصول استوديو پارس فيلم ﴿ناطق﴾

صدابردار : سيف اله كامرانی

عكاس : مهدی انوش فر

مدت زمان نمايش : ؟ دقيقه ، سياه و سفيد

بازيگران : پرويز خطيبی نوری ، زينت مودب ، ناصر ملك مطيعی ، نيكتاج صبری ، ژاله علو ، عزت اله انتظامی ، تقی ظهوری ، ابراهيم كوشان ، حسين غفاری ﴿امير شروان﴾

خلاصه داستان :

فيلم مشتمل بر شش قسمت ﴿اپيزود﴾ كمدی است. در يكی از قسمت ها ميرزای خنده رو ﴿تقى ظهورى﴾ را به بيمارستان می برند و دكتر ﴿پرويز خطيبى نورى﴾ و دستيارش ﴿ناصر ملك مطيعى﴾ در اتاق عمل اعضای بدنش را جراحی و قطع می كنند ولی او همچنان به همه چيز و همه كس می خندد. ميرزا پس از عمل جراحی بعضی از اعضای بدنش را زير بغل می گيرد و از بيمارستان خارج می شود.

  [ ۱۰:۵۱ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۵


بازگشت


VOLVER


پدرو آلمودوار - ۲۰۰۶


مشخصات كامل فيلم


م مثل مادر ، مادر مثل زندگی


"بازگشت" سرشار از زندگی و رنگ است، گرم است و پر حرارت ، پر پيچ و تاب ... و دوست داشتنی. آلمودوار بعد از Bad Education دوباره به فضای آشنا و عرصه قدرت خود باز می گردد : دنيای زنان. گويا آلمودوار قرابت و شناخت وسيعی در اين ميدان دارد. فيلم های او درباره زنان بهيچ وجه فمينيستی نيستند، بلكه بيشتر موشكافانه و در ستايش نيروی عظيمی هستند كه آنان صرف زندگی می كنند.

در "بازگشت" با سه زن مواجهيم، رايموندا كه مادری است سخت كوش و جوان با دختری نوجوان و خواهری كوچكتر و شخصيتی قوی و جنگجو و مردی به نام پاكو كه با او زندگی می كند، پاكو هم چون ديگر مردان فيلم از تنزه و وفاداری بدور است و خيلی زود از صحنه خارج می شود. زن دوم خواهر رايموندا ست : سُله، او با شخصيتی ضعيف آرايشگاهی غيرمجاز در خانه دارد و تكيه گاه عاطفيش رايمونداست، و سومی دختر رايموندا : پائولا. بسيار جوان، شبيه مادر ولی در آغاز راه.

فيلم در گورستان آغاز می شود، جايی كه رايموندا گور مادرش را تميز می كند. از آنجا رايموندا با خواهر و دخترش به ديدار عمه پائولا می رود و از آنجا به خانه باز می گردند، نزد پاكو كه بيكار شده ... اين سه برخورد در اوج ايجاز تمامی شخصيت های اصلی فيلم و پيش زمينه داستان را معرفی می كند و فيلم وارد مرحله پيچيدگی می شود ولی برخلاف آثار به اصطلاح متعارف به دفعات از عنصر تصادف استفاده می كند. تصادفاتی كه اصلا" آزار دهنده كه نيستند هيچ، به شدت كارآمدند. مثل سپردن كليد رستوران به رايموندا در شبِ مرگِ پاكو، يا سررسيدن گروه فيلمبرداری و نيازشان به رستورانی برای تامين غذا.

سرعت آلمودوار در پيمايش مسير داستان در حدود ۱۱۱ دقيقه مدت نمايش فيلم اعجاب آور است. پيشبرد داستان با عطف های متعدد و پيچش های چندباره ای كه دارد اصلا" آزار دهنده كه نيست هيچ، دلپذير هم از كار درمی آيد. در مراسم عزاداری، سُله روح مادر را می بيند كه با او به خانه می آيد ... اگوستينا دوست قديمی شان مادرش را گم كرده و ...


در "بازگشت" رنگ ها نقشی عمده بازی می كنند. آنها به محيط گرما می دهند و رنگ قرمز رنگِ غالب فيلم است. تنها در يك بخش رنگ سياه بر فضای فيلم حاكم می شود : زمان مرگ عمه پائولا، همان بخشی كه سله و اگوستينا در محاصره همسايگانِ سياه پوش قرار می گيرند و دوربين از زاويهء بالا تصويری شبيه آثار گويا ﴿نقاش اسپانيايى﴾ از عزاداران را تصوير می كند. قرمز رنگ زندگی است، رنگ خونی كه از بدن پاكو بر زمين جاری می شود و بعد از جذب در حولهء كاغذی با آن شكلی كه در فيلم نمايش داده می شود در تقبيح رفتار پاكو در سطل زباله انداخته می شود. سبز، بنفش، زرد، و ... رنگ های مواد غذايی در آشپزی، همه در تزئين و تبيين زندگی به كار رفته اند.

فيلم جديد آلمودوار، فيلم زنِ نقش اول آن يعنی رايمونداست. رايموندايی كه اگرچه اسپانيايی است، ولی به تاويل خود آلمودوار بيشتر از نسل زنان دهه ۱۹۵۰ ايتاليا و از جمع زنان سينمای نئورئاليستی آن ديار است. پنه لوپه كروز بشدت فيزيك و رفتاری شبيه سوفيالورن و كرداری مشابه آنا مانيانی در "بليستو" دارد. به گفته خود آلمودوار حتی كروز تغييراتی مصنوعی در ساختار اندام خود برای ايفای اين نقش داشته است.

پنه لوپه كروز با اين نقش از هاليوودی بودن فاصله گرفته و دوباره به كسوت آغازين خود در فيلم هايی نظير "چشمانت را بازكن" ﴿نسخه اصل "آسمان وانيلى"﴾ آلخاندرو آمنابار بازگشته و همين بازگشت او را تا مقام كانديدايی اسكار بهترين بازيگر زن نقش اول امسال بالا برده ، آلمودوار نيز با بازگشتش به سينمای "همه چيز درباره مادرم" و "با او حرف بزن" فيلمی درخور كانديدايی اسكار بهترين فيلم خارجی زبان ساخته است. در "بازگشت" مادر رايموندا و سله و اگوستينا نيز باز می گردند. از اين نظر "بازگشت" فيلمِ بازگشت هاست، بازگشت به زندگی و دوست داشتنی ترين عناصر آن، بازگشت به اصالت و هنر.

تصاويری از فيلم


  [ ۴:۲۶ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


چهارشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۵

باز هم سينما


تقريبا" دو ماهی هست كه اين جا سر نزده ام. خيلی وقته ! اتفاقات زيادی هم افتاده ... "بابِل" و "اسكورسيسی" گلدن گلوب گرفتند. "دختران رويايى" كه چندان هم رويايی نيستند ، سری توی سرها درآورده اند. ده نمكی با لودگی های لفظی مدعی نه مرغ است و نه سيمرغ ، گويا فقط قصد داشته يك دوربين سی و پنج ميليمتری به سينمای ايران خسارت بزنه كه در اين مهم موفق هم بوده ، كيميايی هم كه ايندفعه صداش خراب بود. رخشان بنی اعتماد هم كه همراه با محمود كلاری و ديگر دست اندركاران "خون بازى" الحق يك شاهكار به سينما و جامعه ايران تحويل دادند و ... نگفتم خبر زياده !

  [ ۱۲:۴۹ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب