... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۴

مشخصات فيلم در سايت شبكه سه سيما


و خداوند عشق را آفريد ...


مدتی است كه شبكه سوم تلويزيون ايران مجموعه ای با عنوان "و خداوند عشق را آفريد..." به نويسندگی و كارگردانی مسعود شامحمدی را نمايش می دهد. اين مجموعه به استثنای دو - سه مورد بسيار جزئی در بقيه قسمت ها و بخش ها با جذابيت و پيچيدگی بالاتر از استاندارد بسياری از كارهای تلويزيونی اين سالها ساخته شده است.

در تمامی قسمت ها با آينه ای مواجهيم كه شخصيت محوری زن فيلم را كه يك وكيل است برای كمك به ديگران به درون خود می خواند. در هر قسمت سفری كوتاه خانم وكيل را وارد ماجرايی تازه می كند، ماجراهايی كه هركدام به گونه ای در رسای عشق تدارك شده اند. عشق هايی كه محل تلاقی انسان هايی متفاوتند، انسان هايی كه اكثرا" به معرفت و گاه به جهل با اين پديده آسمانی برخورد می كنند و بستر اجتماعی ای كه اغلب معبری سخت ايجاد می كند.

فيلمنامه نويسی و ساخت مسعود شامحمدی الحق در هر قسمت ، جدا از تجربه گرايی فيلمساز ، از تسلط و توان بالای او در بيان خواسته و روايت داستانش حكايت دارد. در هر قسمت مجموعه با تكنيكی يكدست و متفاوت با ديگر قسمت ها مواجهيم كه درعين حال با روايت داستان آن قسمت، همخوان نيز هست.

عليرغم آنكه اغلب بازيگران ميهمان در قسمت های مختلف اكثرا" درخشان در نقش هايشان ظاهر می شوند ، مهتاب نصيرپور در نقش خانم وكيل نقش اول با بازی مسطح و كم عمق ، اصلی ترين نقطه ضعف اين مجموعه است هرچند فيزيك بدنی و صورت او برای نقش مناسب بنظر می رسد.

مجموعه "وخداوند عشق را آفريد..." روزهای شنبه حدودا" ساعت ۲۱:۰۰ از شبكه سوم سيما پخش و يكشنبه ها حدود ساعت ۱۳:۳۰ تكرار می شود. تماشای آن خالی از لطف نيست.

  [ ۱۱:۵۷ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


جمعه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۴



سقوط


Crash


پل هجيس - ۲۰۰۵


مشخصات كامل فيلم


راهى ديگر، راهى بهتر


در حاليكه برف بر لس آنجلس می بارد، كاراگاه گراهام ﴿دان چيدل﴾ با همكارش به محل وقوع يك قتل می رسد. برخلاف هميشه ديدن مقتول برايش عادی نيست ... يك روز به عقب بازمی گرديم ...

"سقوط" به گونه ای اپيزوديك است. پازلی متشكل از چند داستان كه همگی در شب آغاز فيلم به هم می رسند. سرنخ اصلی اين پازل در جمله ای از گفتگوی دو كاراگاه پيش از حضور بر بالای سر جسد در آغاز فيلم شكل می گيرد: در نيويورك انسانها در برخورد با هم به فكر فرو می روند ولی در لس آنجلس هيچ تاثيری از هم نمی گيرند!

در سقوط با داستان چند زوج انسان طرفيم، يك ايرانی مهاجر و دختر ﴿و درحاشيه همسر﴾ ش، دو نوجوان سياهپوست كه يكی از آنها بشدت و بيش از حد تبعيض نژادی آزارش می دهد، يك زن و شوهر متمول و درگير سياست، يك پليس گرفتار بيماری پدر و همكارش، يك كارگردان سياهپوست تلويزيون و همسرش، يك كاراگاه پليس از سويی در كنار زن همكارش و از سوی ديگر در كنار مادرش، و مادر او در جستجوی پسر كوچكترش.




هر زوج با دنيايی سياه و سرد و بی تفاوت روبروست. در اين شهر گويا انسانها زندگی می كنند تا يكديگر را تحقير كنند و آزار دهند. گويا دوست داشتن و محبت برايشان دشوار است. نمی توانند به هم اعتماد كنند و از كمك كردن به هم عاجزند. دوری باطل بر زندگی همه حاكم است... برای شكستن اين دور باطل چه بايد كرد؟ بايد ...

سقوط برخلاف آنچه در برنامه "سينماوسلطه" تلويزيون درباره اش گفته شد، فيلمی است برای اعاده حيثيت، نه اعاده حيثيت قومی يا شهری خاص بلكه اعاده حيثيت انسانها در هر جای دنيا. فيلم با شعار:"فكر ميكنى می دانى كه هستى. نميدانى." بر پرده رفته است و زوج های قهرمان داستان از آن كه بسرعت اصلاح می پذيرد گرفته تا آنكه با صدای تير بيدار می شود همه به نحوی به نتيجه بيهودگی تنفر و تحقير و خشم و خشونت و نامردمی پی می برند. برخی قدرت اصلاح می يابند و برخی نه.

هجيس فقط در كارگردانی اين فيلم چشمگير ظاهر نشده ، او در كنار موسيقی متن مارك ايشام كه بزحمت حضور موسيقاييش را تشخيص می دهيد، بهمراه اوليور ناتان و شانی ريگسبی و كاتلين يورك ترانه های درخشانی برای تكميل بار عاطفی و روانی پرسوناژهايش فراهم آورده كه در مورد پرسوناژ ايرانی اش با نام فرهاد ﴿شان تاب﴾ می توان ترانه "دختر بويراحمدى" با لهجه اجرايی كاملا" انگليسی را مثال زد.




سقوط با ۰۰۰ر۵۰۰ر۶ دلار هزينه ساخت و حدود ۰۰۰ر۴۰۰ر۵۵ دلار فروش تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۵ (فقط در امريكا) موفقيتی نسبی در گيشه داشته و كانديدای شش جايزه اسكار است : بهترين فيلم، بهترين كارگردانی، بهترين فيلمنامه اريجينال، بهترين تدوين، بهترين بازيگر نقش دوم مرد، و بهترين ترانه. بنظر می رسد پل هجيس و دان چيدل كه سرمايه گذاران و بانيان اصلی ساخت اين فيلم اند مزد حسن نيت انسانی خود را پيشاپيش دريافت كرده باشند.

  [ ۱۱:۲۵ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


چهارشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۴



كينگ كونگ


King Kong


پيتر جكسون - ۲۰۰۵


مشخصات كامل فيلم


زيبايی هيولا را از كار درآورد


اگر با سابقه كافی و پيش فرض "خوب نبود بلند می شم ..." به تماشای فيلمی بازسازی شده از روی يك اثر قديمی و اين بار سرشار از جلوه های ويژه تصويری و كامپيوتر گرافيك ﴿CG﴾ نشستيد و بعد از حدود ۳ ساعت بدون خستگی كه هيچ ، بلكه مجذوب و تحت تاثير از جا بلند شديد ... بدانيد كه :

۱ - بايد می دانستيد كه پيتر جكسون حالا ديگر يك پديده است نه شوخی ! او "ارباب حلقه ها" ست ، ارباب بيش از ۲۵ ميليارد دلار گردش كار تجاری هاليوود. مسلما" بايد كار جديدش حيرت آور از كار درآيد.

۲ - جلوه های ويژه تصويری و CG های كامپيوتری اگر در فيلمی كاربرد صرف داشته باشند، احتمال عدم موفقيت زيادست ولی هرگاه برآيند هنری پيدا كنند و حتی استفاده اغراق آميز از آنها پيشبرنده و تاثيرگذار گردد بايد فيلم را جدی گرفت و نام آن و كارگردانش را گوشه ای يادداشت كرد. حال كارگردان "كينگ كونگ" اخير كه قبلا" نام خود را به قلم زر بر تاريخ سينما حك كرده است.

۳ - جدی تر از نام كارگردان در چنين اثری بايد بدنبال نام سوپروايزر جلوه های ويژه می گشتيد. و... وای اگر اين نام اسكات ای اندرسون باشد كه سابقه طراحی جلوه های ويژه فيلم های "ترميناتور۲ : روز داورى" (Terminator 2: Judgment Day) ، "سواران كشتى فضايى" ﴿Starship Troopers﴾ ، مرد تهی ﴿Hollow Man﴾ ، "من ، روبوت" ﴿I, Robot﴾ ، و از همه درخشانتر "كاپيتان اسكاى و دنياى فردا" ﴿Sky Captain and the World of Tomorrow ﴾ را در كارنامه دارد. او در اين فيلم معيارهای جديدی برای جلوه های ويژه تصويری تدارك ديده است، كافيست به فصل نبرد كينگ كونگ با سه دايناسور تی ركس و نجات مكرر "آن دارو" توجه كنيد يا درگيری گروه نجات با حشرات كف دره يا فرار آن و جك دريسكول از چنگ كونگ هنگام نبرد او با خفاش ها.

۴ - كانديداتوری ۴ اسكار بهترين كارگردانی هنری ، بهترين تدوين صدا، بهترين ميكس صدا، و بهترين جلوه های ويژه اصلا" بی دليل و از سر لطف كسی به كسی نبوده و "كينگ كونگ" به احتمال ۹۹/۹۹% اسكار بهترين جلوه های ويژه را دريافت خواهد كرد.




"كينگ كونگ" ِ جكسون تنها نسخه معتبر ثانی ميمون عظيم الجثه خلق شده توسط مريان سی كوپر است كه نخستين بار او را در ۱۹۳۳ بر اساس نوشته جيمز اَشمور كريلمن و روث رُز بر پرده فرستاد. البته بسيار تكميل تر و خوش رنگ و لعاب تر و واقعی تر. از ۱۹۳۳ تابحال شايد در حدود ۱۵ كارگردان ژاپنی ، كره ای ، ايتاليايی ، و امريكايی سعی كرده اند تا از اين مخلوق خيالی در فيلم هايشان استفاده كنند ولی از بين ايشان حتی جان گيلرمن كارگردان پرخرج ساز هاليوود دوران پيش از اسپيلبرگ هم كه در ۱۹۷۶ با كينگ كونگ ادامه سازی شده اش نسبتا" موفق شده بود ﴿فيلم با بودجه ۲۴ ميليون دلاری دينو دولورنتيس ساخته شد و حدود ۸۰ ميليون دلار در سراسر جهان فروش داشت﴾ ، نتوانستند از عهده روايت تمام و كمال اوليه و جذابيت داستان برآيند و گامی به جلو بردارند. حتی گيلرمن تقريبا" موفق در ۱۹۷۶ ، در ۱۹۸۶ با "كينگ كونگ۲" ﴿كينگ كونگ زنده است﴾ دچار شكستی فاحش نيز شد. كونگ تنها در نسخه ۱۹۳۳ يك مخلوق بديع و در روايت ۲۰۰۵ يك بازسازی موفق است ﴿فيلم با بودجه ۲۰۷ ميليون دلاری ساخته شده و تا ۲۶ ژانويه ۲۰۰۶ حدود ۵۲۰ ميليون دلار در سراسر جهان فروش داشته است﴾.




در "كينگ كونگ" جديد، جكسون كماكان به دنيای تيره و سربی رنگ خود وفادار است و در كاربرد جلوه های ويژه بيشتر طرفدار گروتسك و موجودات كريه و مشمئز كننده است. شايد اين سليقه ميراث تريلوژی "ارباب حلقه ها"يش باشد. حشرات و زالوهای كف دره كه به گروه نجات حمله می كنند واقعا" مشمئز كننده اند. نائومی واتس در نقش آن دارو متوسط رو به ضعيف ظاهر شده ، او از نقش فيلم "۲۱ گرم" ش بشدت دور است. در عوض آدرين برادی ستاره ای برای تمام فصول جلوه كرده و از او تواناتر جك بلاك در نقش كارل دنهام ِكارگردان است. حركات اندی سركيس در قالب كونگ نيز كاملا" طبيعی است. بقيه بازيگران مثل توماس كرشمن ﴿كاپيتان انگلهورن﴾ و كالين هنكس ﴿پرستون﴾ نيز خوب عمل می كنند. موسيقی جيمز نيوتون هاوارد بدون اخلال در كار مهيج و پيش برنده است و اندرو لسنی و درك ويپل به جهت كار برای پرده سبز و آبی مسلما" دشواری چندانی در فيلمبرداری نداشته اند ، حال آنكه برايان سينگر ﴿مظنونين هميشگى﴾ كه بدون ذكر نام بر اساس گفته منابع موثق در كارگردانی به جكسون كمك كرده و سيمون برايت و دان هنا كارگردانان هنری برای فراهم آوری خوراك ﴿راش﴾ های مناسب برای تدوين و كاربری جلوه های ويژه زحمت زيادی كشيده اند. جيمی سلكرك نيز كه تدوينگر و صاحب اصلی ريتم تند و منطقی فيلم است، بدون مشكل و بی افت و خيز در حدی بيش از انتظار برای چنين تلفيقی از تصاوير واقعی و گرافيك های متحرك عمل كرده است.



كونگ جذاب ، خوش ريتم و پُر كشش است. خواصی كه در ابتدا برای نسخه ای سه ساعته از يك بازسازی چندان قابل پيش بينی نيستند. جكسون نيوزيلندی استاد فيلمسازی حرفه ای است. با خيال راحت و توقع حسابی به تماشای كينگ كونگ ِ پيتر جكسون بنشينيد و ببينيد چگونه "زيبايى هيولا را از پا درآورد".

  [ ۸:۵۰ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۴

فيلم های تاريخ سينمای ايران




۱۰ - طوفان زندگی


كارگردان : علی دريابيگی


۱۳۲۷


فيلمنامه نويس : نظام وفا ، ضيايی
فيلمبردار : اسماعيل كوشان
تدوينگر : اسماعيل كوشان
تهيه كننده : اسماعيل كوشان
موسيقی : روح اله خالقی ، ابوالحسن صبا
محصول : ميترافيلم
مدت زمان نمايش : ۹۰ دقيقه ، سياه و سفيد

بازيگران : مهر اقدس خواجه نوری ، اونيا اوشيد ،  زينت مؤدب ،  علی كيايی ﴿گرگين﴾ ، فرهاد معتمدی ، فرامرز برديا ،  حسين محسنی ، نيكتاج صبری ،  رقيه چهره آزاد ، اسد آموزش ، احمدعلی صدری ، مادام اسكامپی ، مهری نصيرزاده ، ناصر طايفی ، شباهنگ ، ژاله علو ، بولا ، هدی

 

از سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۷ بدليل تغيير جو سياسی كشور و تحولات خاص دوران و بعدتر بواسطه جنگ جهانی دوم در سينمای ايران فيلمی ساخته نشد. فقط در سال های ۱۳۲۵ ببعد بود كه اسماعيل كوشان در تركيه دوباره وارد صنعت سينما شد و كمی بعدتر با ورود چند فيلم دوبله شده در تركيه به ايران دوباره كار فيلمسازی در ايران را با فيلم "طوفان زندگى" آغاز كرد.

خلاصه داستان :

 

در يكی از شب نشينی های انجمن موسيقی ملی ناهيد﴿اونيا اوشيد﴾ و فرهاد به هم دل می بندند. ناهيد كه دختر تاجر نوكيسه ای است چند روزی به باغ ييلاقی پدرش غفار می رود و فرهاد و خواهر او فريده را كه دوست قديمی اش است نيز دعوت می كند. علاقه دو دلداده به هم بيشتر می شود ، اما غفار ناهيد را به اجبار وادار به ازدواج با تاجری به نام مصطفی می كند. ناهيد از فرهاد می خواهد كه با هم بگريزند، اما جوان مايوس از آينده به گورستانی می رود تا خود را از بين ببرد. در آنجا درويش پاك باخته ای به او اندرز می دهد كه  صبور و شكيبا باشد. شوهر عياش ناهيد می كوشد خواهر ناهيد، زهره را فريب دهد اما دختر كه هوشيار است نيت پليد مصطفی را برملا می كند. همه مصطفی را از خود می رانند و او در تصادفی كشته می شود. فرهاد كه در اين مدت با همت و پشتكار صاحب مقام و منزلتی شده به يار ديرين می پيوندد.

 

  [ ۱۱:۴۷ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب