... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

شنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۲


بيست و دومين جشنواره فيلم فجر


بيست و دومين جشنواره فيلم فجر از فردا در سينماهای فرهنگ ، فلسطين ، صحرا ، عصرجديد ، پايتخت ، كريستال ، سپيده ، استقلال ، و افريقا با مجموعا" ۱۵ سالن نمايش آغاز خواهد شد . دو سالن نمايش استقلال مختص رسانه هاى جمعى ﴿مطبوعات﴾ ، و افريقا مختص هنرمندان هستند . فهرست فيلم هاى شركت كننده در مسابقه : فيلم هاى بلند ﴿و فيلم هاى بلند ميهمان﴾ ، فيلم هاى داستانی كوتاه ، آثار مستند ﴿چشم واقعيت﴾ ، فيلم های اول و دوم ، و سينماى بين الملل - بخش هاى جنبی : جشنواره جشنواره ها ، نمايش های ويژه ، آثار مستند ، سينمای لاتويا ﴿لتوني﴾ ، فيلم های كوتاه سينماى مكزيك ، سينمای حادثه ، سينمای علمی تخيلی ، زنگ سينما - فهرست اسامی و مشخصات هيئت های داوران بخش های مختلف - خبرها - برنامه های نمايش - توضيحات مربوط به هفتمين بازار بين‌المللی فيلم و برنامه‌های تلويزيونی ايرانی ﴿13 تا 16 بهمن ماه 1382﴾برنامه زمان‌بندی پيش‌ فروش بليت سالن های نمايش فيلم - و آدرس و مشخصات دفتر جشنواره ... همه و همه را در پيوند زير بيابيد :


http://www.fajrfilmfest.com


ضمنا" اين آدرس و آدرس صفحه مربوط به دريافت برنامه سينماهاى مختلف نمايش دهنده فيلم هاى جشنواره تا پايان بيست و دوم بهمن در كنار اين وبلاگ ، با مشخصه آرم جشنواره در اختيار علاقمندان قرار خواهد داشت . بهرحال امسال فيلم هاى ديدنى خوبی بخصوص در بخش نمايش های ويژه و سينمای حادثه و علمی تخيلی ﴿مثل : "بيل را بكش" Kill Bill-Vol.1 ، "ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه" The Lord of the Rings : The return of the King ، "قهرمان" Hero ، و ...﴾ خواهيد يافت . مضافا آنكه در بين فيلم هاى سينماى ايران نيز حداقل فيلم هاى "دوئل" احمدرضا درويش ، "گاوخونى" بهروز افخمى ، "ملاقات با طوطى" عليرضا داودنژاد ، "دانه هاى ريز برف" عليرضا امينى ، "مزرعه پدرى" رسول ملاقلى پور ، و ... و در بخش فيلم هاى كوتاه ايران و بين الملل "طوفان سنجاقك" شهرام مكرى براى ديدن جزو آثار باارزش و قابل تامل محسوب مى شوند .


راستى با تماشاى فيلمى به صورت تصوير زير در سينماهاى جشنواره چطوريد ؟


  [ ۱۱:۱۳ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


جمعه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۲


كانديداهای اسكار ۲۰۰۴


كانديداهای هفتاد و ششمين دوره مراسم اعطای جوايز اسكار سال ۲۰۰۴ در ساعت ۵:۳۰ صبح سه شنبه بيست و هفتم  ژانويه ﴿۰۷/۱۱/۱۳۸۲﴾ بوسيله فرانك پيرسون مديركل آكادمی علوم و هنرهای سينمايی امريكا و زيگورنی ويوور بشرح پيوند زير اعلام شدند :

كانديداهای جوايز اسكار سال ۲۰۰۴

اعضای آكادمی كانديداها ﴿به استثناى شاخه هاى "فيلم هاى انيميشن" و "فيلم ها خارجى زبان" كه برندگان آنها توسط كميته هاى انتخاب برگزيده مى شوند﴾ را در شاخه های مربوط به خود برمى گزينند . تمام راى دهندگان می توانند برندگان خود را از طريق راى انتخاب نمايند. فرم هاى راى مخفى در دسامبر گذشته براى ۵۸۰۳ عضو آكادمى پست شد و فهرست منتخبين هر عضو مستقيما براى موسسه حسابدارى بين المللى پرايس واترهاوز كوپرز بمنظور تعيين جدول منتخبين ارسال گرديد .

نمايش رسمى فيلم هاى داراى كانديدا ، از پايان همين هفته در تالار ساموئل گلدوين ِآكادمى براى اعضا آغاز خواهد شد . نمايش فيلم بخش هاى ويژه در تالارهاى لين وود دانِ آكادمى در هاليوود ، لندن ، نيويورك ، و سان فرانسيسكو نيز برگزار خواهد شد .

در مطلب بعدى بررسى تحليلى اى در مورد فيلم هاى منتخب تقديمتان خواهم كرد .

  [ ۶:۴۱ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


پنجشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۲




شكارچيان ذهن


در سال ۱۹۹۰ سينماشناسان علاقمند به فيلم هاى حادثه ای با "جان سخت ۲" (Die Hard 2)  متوجه حضور كارگردانى استخوان دار و توانا در ساخت فيلم های اكشن شدند. در ۱۹۹۳ "صخره نورد" (Cliffhanger)  ضمن مطرح كردن دوباره سيلوستر استالونه ای كه با بازی در فيلم های بی مايه شهرت بر حق به دست آمده از بازی اش در فيلم "راكى" (Rocky) جان آويلدسن را از دست داده بود ، تاكيد دوباره ای بود بر قدرت اين فيلمساز .

رنى هارلين فيلمساز هلندی در ۱۹۹۵ با ساخت فيلم عملا تبليغاتی بی مايه ای برای همسرش جينا ديويس با عنوان "جزيره كات تروت" (Cutthroat Island) شهرت بدست آورده را به قمار نهاد و در ۱۹۹۶ با "بوسه طولانی شب بخير"  (The Long Kiss Goodnight)  كاملا" اين شهرت را بر باد داد ، ولی در ۱۹۹۹ با "درياى عميق آبى" (Deep Blue Sea) دوباره اعاده حيثيت كرد. "ناگزير" (Driven) در ۲۰۰۱ باز هم با بازی استالونه اگرچه فيلم شاخصی  نبود ولی در مجموع فيلم هاى مرتبط با مسابقات "فرمول وان" اتومبيلرانى فيلمى قابل توجه و اعتنا به حساب مى آيد .

"شكارچيان ذهن" "Mindhunters"  فيلم سال ۲۰۰۳ اوست كه در آن FBI در جزيره اى دوردست برنامه در دست اجرايى براى بخش تحقيقات روانشناسانه خود را تعقيب مى كند كه مورد استفاده ردگيرى قاتلين زنجيره ای است . اين آموزش ها دچار اشتباهى وحشتناك مى شود ، يك گروه هفت نفره از مامورين تحت تعليم در مى يابند كه يكى از آنها قاتلى زنجيره ای است كه دارد بقيه را می كشد . آيا بازماندگان مى توانند به موقع او را شناسايی كنند ؟

داستان فيلم ، تريلرى ساده را مى تواند روايت كند ولى آنان كه حتى "بوسه طولانی ..." را ديده اند و "صخره نورد" را بياد مى آورند مى دانند كه هارلين در روايت اينگونه داستان هاى خطى چگونه عمل مى كند .

ايون بی لى ، كليفتون كالينز ، و ال ال كول جى بازيگران اين فيلم اند . فيلمنامه نويس واين كريمر و كوين برادبين ، و فيلمبردار رابرت گانتز بوده و موسيقی متن را مت دانكلی و توماس كانتلينن ساخته اند .

از هارلين سال آينده فيلم "جن گير : آغاز"  (Exorcist: The Beginning)  را خواهيم ديد .

 

  [ ۱۲:۵۲ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


سه‌شنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۲


آيا جشنواره ساندنس هنوز حامى سينماى مستقل امريكا است ؟


بيستمين دوره جشنواره ساندنس در شرايطی برگزار شده كه در اكثر فيلم های بخش مسابقه آن ، بازيگران مشهور و ستارگان هاليوودی حضور دارند . اخيرا كتابى با عنوان "فيلم های پست و كثيف : ميراماكس ، ساندنس و طلوع سينمای مستقل" توسط پيتر بيسكايند هم منتشر شده كه در آن به مناسبات نزديك اين جشنواره و كمپانى ميراماكس مشترى قدرتمند و اسپانسور اصلی آن اشاره شده است .

جفری گيلمور گرداننده اصلی جشنواره نيز در گفتگويی با نيويورك تايمز اذعان داشته كه ماهيت جشنواره تغيير يافته ، هرچند بهر صورت  منكر تغيير روح اصلی حاكم بر آن می باشد . در همين گفتگو گيلمور اعلام می كند كه از بين ۱۳۷ فيلم حاضر در ساندنس امسال فقط ۱۵ فيلم قبلا قراردادهای پخش ﴿همگی با ميراماكس البته﴾ داشته اند ، كه يكى‌ از آنها فيلم "تاثير پروانه" با بازى اشتون كوچر است . كوچر در شب افتتاحيه به همراه دمی مور همسر سابق و متاركه كرده بروس ويليس و از سهامداران اصلی ميراماكس ، ظاهر شد .

گيلمور در همين گفتگو اشاره ديگری هم دارد ، او در عين ابراز تاسف معتقد است جشنواره های سينمايی سابقا" محلی برای معرفی و اوج گيری فيلم ها محسوب می شدند ولی حالا محل معرفی و اوج گيری انواع اتومبيل ، لباس ، و اشخاص شده اند . رابرت ردفورد بانی و حامی جشنواره نيز از آغاز جشنواره تاكنون تن به هيچ نوع مصاحبه ای برای رد يا قبول اين شايعات نداده است .

جشنواره ساندنس سالها محل نمايش فيلم هايی بوده كه فرصت ساخت و نمايش و تماشايشان در هيچ جای ديگری در امريكا فراهم نمی شده ، فيلم هايی كه بعضا با سرمايه ای بسيار ناچيز ساخته می شدند . فيلم هايی كه با نوآوری و استحكامشان مايه شرمندگی صنعت عظيم هاليوود بوده اند . فيلم هايی چون "خاطره" ﴿Memento﴾ كريستوفر نولان   كه حيف است جای خود را براساس زدوبندهای صنعتی با فيلم های تكراری و سفارشی اى چون "نوامبر" ﴿با الهام از "خاطره"﴾ يا  "Garden State" ﴿شبيه به "فارغ التحصيل"﴾  عوض كنند .

اميدوار می مانيم تا شايد تمامی اين شايعات بی اساس باشند .

  [ ۹:۳۲ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


جمعه، دی ۲۶، ۱۳۸۲






با ترومن ، به سوى فيجى





شايد خيلى استثنايى پيش بيايد كه هربار در برخورد با يك فيلم منقلب شويد . "ترومن شو" براى من اين گونه است . هربار احساس مى كنم كه در ذره ذره ء اين اثر جزئيات بيشترى مى يابم كه برايم مطبوع است . در بازى ها ، در كارگردانى ، در جلوه هاى ويژه ، در دكورسازى ، در فيلمبردارى ، در ... ، و در ... ، و بالاتر و والاتر از همه در فيلمنامه . به نظرم اندرو نيكول در "ترومن شو" ظرافت و ذكاوت يك نابغه را به كار گرفته ، اين اندازه تعبير و كنايه و استعاره در تاروپود يك اثر واقعا" استثناست .

يك چيز را خوب مى دانم ، وقتى اثرى اينچنين تاثيرى بر انسان بگذارد بى شك جزو بهترين آثار زندگى او مى شود . "ترومن شو" از بهترين آثار سينمايى زندگى من است . بى شك .

... و چه جالب است آن كه بعنوان اداى دين متقابل احساس مى كنم بايد در باره آن بنويسم ! چرا ؟ روشن است ، نيكول و وير من ِ مخاطب را درگير كرده اند .

"ترومن شو" را ديديد ؟


  [ ۱:۳۴ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


جمعه، دی ۱۲، ۱۳۸۲


 


پرتره هاى يك قاتل زنجيره اى مطرود اجتماع


مختصر شده ء مقاله نانسى رمزى با همين عنوان در روزنامه نيويورك تايمز


در ژانويه ۱۹۹۱ در بار "لاست ريسورت" واقع در پورت اورنج فلوريدا زنى به نام آيلين وورنوس به جرم قتل ۶ مرد بين سال ۱۹۸۹ تا آن تاريخ دستگير شد . زنى با چشمان مايوس ، لب هاى به هم فشرده ، و موهاى آشفته كه دربين آوارگان ،  مسافرخانه ها ، و اتاق هاى اجاره اى با روسپى گرى روزگار مى گذراند . آيلين اين مردان را از بين آنها كه به سراغش مى آمدند شكار كرده بود . او بسرعت خوراك مطبوعاتى روزنامه نگاران و فمينيست ها شد . نخستين قاتل زنجيره اى زنِ امريكا . آيلين وورنوس در ماه اكتبر سال ۲۰۰۲ در ايالت فلوريدا اعدام شد .

جذابيت ماجرای او امسال دست مايه دو فيلم واقع شده : "هيولا" ﴿Monster﴾ به كارگردانى پتى جنكينز كه نخستين كار كارگردانى خود را تجربه كرده ، با بازى چارليز ترون در نقش او كه راجر ابرت اين بازى را "يكى از بهترين اجراى نقش هاى تاريخ سينما" دانسته و اين بازى ترون را كانديداى گلدن گلوب سال ۲۰۰۴ هم كرده است ، و ديگرى كار مستندى از نيك برومفيلد و جون چرچ هيل با عنوان "آيلين : زندگى و مرگ يك قاتل زنجيره اى" ﴿Aileen: Life and Death of a Serial Killer﴾ .

پتى جنكيز درباره علت ساخت اين فيلم ، گفته كه نخستين بار وورنوس را در زمان دانشجويى در تلويزيون ديده ... او مى گويد : "يك سيرك بود" . جنكينز كه حالا ۳۱ سال دارد مى گويد : "آيلين يك فاحشه بود ، چندين بار مورد تجاوز قرار گرفته بود ، او كودكى وحشتناكى داشت . او واقعا مرتكب اين جرايم شده بود ، ولى نكته تراژيكى هم در اين بين وجود داشت ، چيزى كه باعث مى شد نتوانم نگاهم را از ماجراى او بگردانم . چيزى خوفناك ، غم انگيز و در عين حال حماسى . حماسى نه براى كارهايى كه كرد ، براى زنده ماندن تا دوران ارتكاب آن جرائم ".

وورنوس در تروى ميشيگان بزرگ شد . مادرش در طفوليت او را ترك كرد ، و پدرش در زمان بازداشت به جرم تجاوز به يك كودك ، خودكشى كرد . آيلين دوره اى از نوجوانى اش را در جنگل هاى مصنوعى انتهاى خيابان محل زندگى شان گذراند . در ۱۳ سالگى حامله شد .

نيك برومفيلد كه نخستين مستندش در باره آيلين در ۱۹۹۲ با نام "آيلين وورنوس : فروش يك قاتل زنجيره اى" ساخته شده ، در مصاحبه اى گفته : "اين داستانى باورنكردنى درباره ء يك مطرود جامعه است . او مثل يك جانور وحشى زندگى كرد ، يك اجنبى در جنگل كه مورد سوء استفاده جنسى مردان قرار مى گرفت . اين تصويرى از شهرهاى امريكا است كه در نظر خانواده ها با اعدام مى توانند مشكلات خود را حل كنند" .

مستند "آيلين : ..." مصاحبه هايى با وورنوس و فرماندار فلوريدا جِب بوش را نمايش مى دهد . جب بوش مى گويد :"استيناف او با به دقت بررسى و رد شده ، او خود نيز مايل به ملاقات با خالق است". برومفيلد تماشاگر را با خود به تروى ميشيگان مى برد ، به ملاقات دان باتكينز بهترين دوست آيلين و مادر آيلين ، كه زمان اعدام او را جويا مى شود و مى گويد : "وقتى ماجرا تمام شود ، احساس بهترى خواهم داشت".

جنكينز مى گويد "درست شب قبل از اعدام ، آيلين به ما اجازه داد تا نامه هاى او را بخوانيم . فرداى اعدام با ترون به تروى رفتيم و نامه هاى او به دان باتكينز را خوانديم..." . ترون ۲۸ ساله كه بلوند و قدبلند و جذاب است براى اجراى اين نقش حدود ۱۰ تا ۱۵ كيلو به وزنش اضافه و گريم سنگينى را نيز تحمل كرده تا به شدت شبيه وورنوس شود . ترون در باره فيلم "هيولا" و آيلين مى گويد كه ۱۴ سالگى او بسيار دردناك است ، قلب انسان مى شكند ، او مورد تجاوز واقع شده و خود كودكى بى خانمان است كه در خيابان ها روزگار می گذراند و از سرما يخ مى زند ... و همه اين ها به گونه اى پرداخت شده كه اصلا  ملودراماتيك نيست ، اين واقعيت زندگى او است .

ترون كه در افريقاى جنوبى بزرگ شده ، از ابتدا در جريان واقعى بودن داستان نبوده و در باره فيلم نامه گفته بوده : "اين شخصيت خيلى خوب نوشته شده بود ... در پايان يك صفحه دلم برايش مى سوخت و در پايان صفحه اى ديگر از او متنفر مى شدم" .

...

آيلين وورنوس يك قاتل زنجيره اى بود . يك پديده برآمده از يك اجتماع . ايكاش "هيولا" و فيلم نيك برومفيلد در كنار فيلم سال گذشته مايكل مور ﴿بولينگ براى كلمباين﴾ سردمداران جوامع را متوجه سازد . مى پرسيد متوجه چه ؟ ...


  [ ۱۱:۳۷ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


پنجشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۲


به مناسبت نمايش "رونين" در برنامه سينما۱ شبكه يك سيما


 رابرت د نيرو

Robert De Niro


اختصاصى رويداد هفته


رابرت دنيرو به حق يكی از بزرگترين بازيگران عصر حاضر است . او در سال ۱۹۴۳ در نيويورك و از پدر و مادری هنرمند زاده شد . پدرش رابرت هنرمندی نقاش ، مجسمه ساز ، و شاعر و مادرش ويرجينيا آدميرال نقاش بودند. دنيرو كودكی  خود را در محله "ايتالياى كوچك" نيويورك گذراند، در آن دوران به خاطر چهره رنگ پريده و خصلت كمرويی اش به "بابی ميلك" معروف بود.

به خاطر خجالتی بودن كمتر با بچه های همسنش می گشت و بيشتر مانوس با كتاب بود. نخستين نقش زندگی اش را در ده سالگی و به عنوان شير ترسوی نمايش "جادوگر شهر زمرد" بازی كرد. به همراه گروه كوچكی از دوستانش دار و دسته ای درست كرده بودند و بيشتر اوقات نوجوانی را در خيابان می گذراندند. در شانزده سالگی برای بازی درنمايش "خرس" چخوف اولين دستمزد بازيگری زندگی اش را دريافت كرد. از آن سال به بعد او پانزده سال تمام در تئاترهای از درجه ۳ گرفته تا تئاترهای معتبر اصطلاحا "خارج از برادوی" به ايفای نقش های گوناگون پرداخت. او مانند بسياری از بازيگران معاصر خود ، بازيگری متد ﴿Method Acting﴾ را نزد استلا آدلر و  لی استراسبرگ در "اكتورز استوديو" آموخت.

نخستين بازی سينمايی دنيرو در فيلم "جشن عروسی" در سال ۱۹۶۳ بواسطه حضور كارگردانی چون "برايان دو پالما" اهميتی مضاعف دارد. اين فيلم تا سال ۱۹۶۹ روی پرده نرفت . دو فيلم بعدی دنيرو هم بوسيله دوپالما ساخته شدند : "احترامات" و "سلام، مادر!" . پرواز اصلی و بزرگ دنيرو بر فراز هاليوود از ۱۹۷۳ شروع شد. ايفای نقش بروس پيرسون بازيگر بيس بال در احتضار در فيلم "طبل را آهسته بنواز" ، جايزه بهترين بازيگر مرد را از جانب منتقدان فيلم نيويورك برايش به ارمغان آورد. در همان سال او در "خيابان های وسط شهر" مارتين اسكورسيسی هم ظاهر شد ، فيلمی كه سرآغاز يك دوره طولانی همكاری بين اين دو هنرمند گرديد، فيلم هايی چون "راننده تاكسی" ، "گاو خشمگين" ، و "بروبچه های خوب" . در سال ۱۹۷۴ "پدرخوانده - قسمت۲" فرانسيس فورد كاپولا ، دنيرو را به يك فوق ستاره تبديل كرد. نقش او به عنوان ويتو كورلئونه جوان اسكار بهترين بازيگر مرد نقش دوم را برايش به ارمغان آورد. ايفای نقش پدرخوانده جوان ، او را بعنوان مارلون براندوی دوم سينما مشهور كرد. او احترام خود به هنر سينما را با افزايش حدود ۲۷ كيلوگرم ﴿۶۰ پوند﴾ وزن برای بازی در نقش جيك لاموتا مشتزن پير در فيلم "گاو خشمگين" نشان داد. نقشی كه برای آن اسكار بازيگر مرد را بدست آورد. دنيرو بشدت از زندگی خصوصی اش محافظت می كند. در آغاز او به راحتی با همه مصاحبه می كرد ولی بعدها ناگهان عنوان كرد كه زندگی خصوصی او هيچ ربطی به حرفه بازيگری و سينمايی اش ندارد. او در ۱۹۷۶ با دايان آبوت ازدواج كرد كه ثمر آن پسری با نام رافائل بود. عده ديگری معتقدند كه دو فرزند دوقلوی ديگر هم از توكی اسميت دارد... ولی چه فايده ؟! چون دنيرو هيچگاه پاسخی به شايعات و خبرنگاران در اين زمينه ها نمی دهد.

او برای بازی در "راننده تاكسی" ﴿۱۹۷۶﴾ ، "شكارچی گوزن" ﴿۱۹۷۸﴾ ، و "دماغه وحشت" ﴿۱۹۹۱﴾ كانديدای دريافت اسكار شده است . دنيرو در حال حاضر مدير شركت فيلمسازی شخصی خود با نام "تريبكا فيلم سنتر" ﴿Tribeca Film Center﴾ كه از سال ۱۹۸۹ تاسيس شده ، بوده و فيلم "داستان برونكسى" رانيز در سال ۱۹۹۳ كارگردانی كرده است.

اغلب نقش هايی كه بازی كرده نقش افراد بسيار مستعد برای اعمال خشونت های سبعانه يا بيماران روانی در مرز جنون بوده است.

دنيرو در كنار فيلمسازی مالك چند رستوران منجمله رستوران بونو و لايلا ﴿در نيويورك﴾ و آگو ﴿در غرب هاليوود﴾ و رستورانی با مشاركت كاپولا و رابين ويليامز ﴿در سانفرانسيسكو﴾ است. درينا دنيرو دختر خوانده اوست ، او دختر دايان آبوت از ازدواج قبل از ازدواج با دنيرو است و پسرش رافائل نيز شغل هنرپيشگی را اختيار نموده است. دنيرو رتبه پنجم "يكصد بازيگر برتر تمام دوران" را در مجله "امپاير" انگلستان بدست آورده است.

اكثرا" او را عليرغم تبار ايرلندی اش ، بازيگری ايتاليايی-امريكايی می دانند. رابرت دنيرو و مارلون براندو تنها بازيگران تاريخ سينمايند كه هر دو برای ايفای يك نقش موفق به دريافت جايزه اسكار شده اند ، نقش ويتو كورلئونه در قسمت های اول و دوم فيلم "پدرخوانده"ی فرانسيس فورد كاپولا.

دنيرو نخستين بازيگر جهان بود كه برای ايفای نقشی حدود ۲۷ كيلوگرم ﴿۶۰ پوند﴾ وزن خود را اضافه كرد ، نقش جيك لاموتا در "گاو خشمگين" در سال ۱۹۸۰ . پس از او وينسنت دونوفريو در سال ۱۹۸۷ برای بازی در فيلم "غلاف تمام فلزی" استنلی كوبريك ﴿نقش سرباز پايل﴾ حدود ۳۲ كيلوگرم ﴿۷۰ پوند﴾ وزن خود را افزايش داد.

دنيرو در سال ۲۰۰۲ نخستين جشنواره فيلم "تريبكا" ﴿نام كمپانی اش﴾ را نيز ترتيب داده است. پزشكان در اكتبر سال ۲۰۰۳ بيماری سرطان پروستات دنيرو را تشخيص داده و او فعلا در حال معالجه است.

نگاهی به دستمزدهای او تابحال خالی از لطف نيست :

- سال ۱۹۶۹ برای بازی در "جشن عروسی" ۵۰ دلار.
- سال ۱۹۷۶ برای بازی در "راننده تاكسی" ۰۰۰ر۳۵ دلار.
- سال ۱۹۷۶ برای بازی در "آخرين قارون" ۰۰۰ر۲۰۰ دلار+درصدی از سود فيلم
- سال ۱۹۹۸ برای بازی در "رونين" ۰۰۰ر۰۰۰ر۱۴ دلار.
- سال ۱۹۹۹ برای بازی در "اينو تحليل كن" ۰۰۰ر۰۰۰ر۸ دلار.
- سال ۲۰۰۰ برای بازی در "ملاقات با والدين" ۰۰۰ر۵۰۰ر۱۳ دلار.
- سال ۲۰۰۱ برای بازی در "امتياز" ۰۰۰ر۰۰۰ر۱۵ دلار.
- سال ۲۰۰۲ برای بازی در "وقت نمايش" ۰۰۰ر۵۰۰ر۱۷ دلار.
- سال ۲۰۰۲ برای بازی در "اونو تحليل كن" ۰۰۰ر۰۰۰ر۲۰ دلار.

لئونارد مالتين نويسنده دايره المعارف فيلم مالتين در باره او می نويسد :

"بحث انگيز و تاثيرگذارترين بازيگری كه امروزه در صنعت سينما فعاليت دارد، رابرت دنيرو است كه مجموعه ای از كاراكترهای بسيار جذاب و كامل را در عين نمايش حداقل شخصيت از خودش بر پرده آورده  است.

اشتياق او برای استتار كامل شخصيت اصلی اش در ضمن اجرای نقش ، حتی با تغيير در فيزيك ظاهری بدنش ، مايه اصلی موفقيت او است. نه تنها اين اشتياق كه شور، قدرت، و جذبه  دنيرو حتی از اولين فيلم هايی كه در آنها ظاهر شده و در نخستين نقش هايی كه بر عهده گرفته ، مشهود است. خصوصياتی كه بدون توجه به نقشی كه ايفا می كند، همواره بازيگری او را خوشايند و قابل احترام نموده است".

دنيرو ورای موفقيت های خودساخته اش ، بخش عمده ای از نقش های درخشانش مثل : روپرت پاپكين كمدين در "سلطان كمدی" ﴿۱۹۸۳﴾ يا جيمی كانووی خونسرد در "بر و بچه های خوب" ﴿۱۹۹۰﴾ يا مكس كيدی ساديك در "دماغه وحشت" ﴿۱۹۹۱﴾ را مديون اسكورسيسی است.

وی علاوه بر نقش های فوق تصورش نقش های متفاوت ديگری را نيز تجربه و ايفا كرده است ، مثل : ايفای نقش عامه پسند "فرار نيمه شب" ﴿۱۹۸۸﴾ يا لوئيس سيفر ﴿شيطان﴾ در "قلب آنجل" آلن پاركر ﴿۱۹۸۷﴾ يا آل كاپون در "تسخيرناپذيران" دو پالما ﴿۱۹۸۷﴾ ، هيچكس قادر به نمايش تضادهای درونی ای كه او در "جك نايف" ﴿۱۹۸۹﴾ ارائه داده نيست ، ايفای نقش يك كهنه سرباز ويتنامی كه شوخی های غريب و چرندش روان به شدت نژند و آسيب ديده اش را مخفی می سازد. از ايفای نقش يك قلدر ساده لوح در "زندگی اين پسر" ﴿۱۹۹۳﴾ و بازی در فيلم "داستان برونكسی" ﴿۱۹۹۳﴾ خودش گرفته تا نقش مخلوق غريب فرانكشتين در "فرانكشتين مری شلی" ﴿۱۹۹۴﴾ در كارنامه او مشهود است. او با انتخاب اين نقش ها هرگونه نقش پذيری قراردادی و بخصوص را در كارهايش نفی می كند. چنين خصوصياتی دنيرو را تبديل به يكی از منحصربه فردترين بازيگران عصر حاضر نموده است .

و ... فيلم شناسی كارهای او :

اتاق در منهتن ۱۹۶۵ - احترامات ۱۹۶۸ - جشن عروسی ۱۹۶۹ - آواز سام ۱۹۶۹ - مادر خبيث ۱۹۷۰ - سلام،مادر! ۱۹۷۰ - جنيفر در ذهن من ۱۹۷۱ - گروهی كه نمی توانستند مستقيم تيراندازی كنند ۱۹۷۱ - برنده مادرزاد ۱۹۷۱ - طبل را آهسته بنواز ۱۹۷۳ - خيابانهای وسط شهر ۱۹۷۳ - پدرخوانده : قسمت دوم ۱۹۷۴ - راننده تاكسی ۱۹۷۶ - هزار و نهصد ۱۹۷۶ - آخرين قارون ۱۹۷۶ - نيويورك،نيويورك ۱۹۷۷ - شكارچی گوزن ۱۹۷۸ - گاو خشمگين ۱۹۸۰ - اعترافات حقيقى ۱۹۸۱ - سلطان كمدی ۱۹۸۳ - روزی روزگاری در امريكا ۱۹۸۴ - عاشق شدن ۱۹۸۴ - برازيل ۱۹۸۵ - ماموريت ۱۹۸۶ - قلب آنجل ۱۹۸۷ - تسخيرناپذيران ۱۹۸۷ - فرار نيمه شب ۱۹۸۸ - جك نايف ۱۹۸۹ - ما فرشته نيستيم ۱۹۸۹ - استنلی و آيريس ۱۹۹۰ - بر و بچه های خوب ۱۹۹۰ - بيداری ها ۱۹۹۰ - مجرم از سر سوظن ۱۹۹۱ -  Backdraft ۱۹۹۱ - دماغه وحشت ۱۹۹۱ -  معشوقه ۱۹۹۲ - شهر و شب ۱۹۹۲ - سه گانه پدرخوانده ﴿ويديويي﴾ ۱۹۹۲ - مدداگ و گلوری ۱۹۹۳ - زندگی اين پسر ۱۹۹۳ - داستان برونكسی ۱۹۹۳ - فرانكشتين مری شلی ۱۹۹۴ - صد و يكشب سينما سيمون ۱۹۹۵ - كازينو ۱۹۹۵ - حرارت ۱۹۹۵ - هوادار ۱۹۹۶ - خوابگردها ۱۹۹۶ - اتاق ماروين ۱۹۹۶ - شهرك پليس ها ۱۹۹۷ - سگ را به گردش ببر ۱۹۹۷ - جكی براون ۱۹۹۷ - آرزوهای بزرگ ۱۹۹۸ - رونين ۱۹۹۸ - اين رو تحليل كن ۱۹۹۹ - بی عيب ۱۹۹۹ - ماجراهای راكی و بولوينكل ۲۰۰۰ - مردان افتخار ۲۰۰۰ - ملاقات با والدين ۲۰۰۰ - پانزده دقيقه ۲۰۰۱ - امتياز ۲۰۰۱ - وقت نمايش ۲۰۰۲ - شهری كنار دريا ۲۰۰۲ - اون رو تحليل كن ۲۰۰۲

فيلم های "پل سنت لوئيس ری" ، "خداداده"  ، "قايم باشك" ، "چوپان خوب" ، و "آشفتگى" با بازی او در حال ساخت يا در نوبت نمايش اند و صدای او در انيميشن "افسانه كوسه" بزودی به گوشتان خواهد رسيد .


پایان

  [ ۷:۵۲ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب