
"وقتی همه خوابیم"
بهرام بیضایی - 1387
http://www.imdb.com/name/nm0067323
سینمای سوخته ... این ملک به فروش می رسد
ارزیابی : 2/1***
بیضایی استادی است که استادی خود را از سواد و دانش و هنر و پشتکار و نستوهی خود فراهم آورده و از بین اهل هنر و قلم و مطالعه ی این مرز و بوم کمتر کسی است که او را و آثار او را نشناسد، پس در فتح قلعه ی هنر وام دار کسی نیست جز خودش. تیتر بر حق او را کسی به وی تفویض نکرده که هرگاه مایل بود (اگر این فرض جایز باشد) بتواند آن را باز ستاند (اشاره به تند و زیاده روی ژورنالیستی نو آشنا). او نیز چون هر انسان دیگری حق دارد در دوره ای شاداب و پر نشاط و طراوت باشد و در دورانی عصبی و خشمگین ، هر استادی و هر انسانی حق عصیان دارد. هر استادی حق فراز و نشیب در کار دارد و ... ولی هر انسانی (و باز بالطبع هر استادی) حق مطالبه ی رفتار و برخورد شایسته ی موقعیت و شأن خود را دارد، آن را به دست آورد یا نه ، حق مطالبه ی آن را دارد.
"وقتی همه خوابیم" اعتراضی است خشمگین ، خشمگین از اوضاع جاری سینمای ایران که زمینه ای است از زمینه های کاری بیضایی. فیلم اعتراض است به مناسباتِ سینمای ِ ایران. بیضایی سینمای کنونی ایران را "سینمای سوخته می بیند... ملکی که به فروش می رسد". اغلب روزنامه نگاران نیز فقط به حاشیه سازی و مماشات با این فضا مشغولند. آیا واقعا" هیچ اتفاق بخصوصی در سینمای ایران نمی افتد که بانیان ِ یکی از رکین ترین ارکان دموکراسی نگران آن باشند، آیا واقعا" در شهر خبری نیست؟ یا خبر همان هاست که هر روز بر سر در دکه ها می خوانیم؟ بماند ...
"وقتی همه خوابیم" منسجم است، شاخه های فرعی متعدد دارد و همه را با قدرت به پایان می رساند. لایه های مختلف دارد و همه را به کمال می پردازد و در نهایت منظور و هدف اصلی فیلمساز را بدون لکنت به مخاطب می رساند. اما ... به کمال فیلم های دیگر بیضایی مثل "شاید وقتی دیگر" یا "سگ کشی" نیست. مژده شمسایی اگرچه بعنوان همسر بیضایی اکنون مالک بلافصل نقش اول زن ِ آثار او شده ولی گویا تمام تئاترها و فیلم های بیضایی هنوز تشنه ء بازی سوسن تسلیمی هستند.

در حدود 25 دقیقه ی اول با نمونه ای از فیلم سازی مواجه می شویم که مورد تایید فیلمساز است ولی با پایان این فصل دخالت دیگران نمونه ی مورد علاقه و خاص فیلمساز را دستخوش تغییر و ابتذال می کند. تهیه کنندگان در ابتدا به اصرار سرمایه گذار جدید هنرپیشه ی نقش اول مرد را با جوان اولی محبوب سینمای عامیانه تعویض می کنند و در بخشی دیگر هنرپیشه ی زن نقش اول را ... و درنهایت کارگردان و در آخر فیلمنامه را ... فیلم از اثری خاص به فیلمی عامه پسند و مبتذل و اصطلاحا" به شیری بی یال و دم و اِشکم تبدیل می شود. همه در پیله های قانونی و قراردادی این سینمای ابلهانه گرفتار می شوند و ابتذال به راه خود ادامه می دهد. روزنامه های زرد نیز فقط به خبر و حاشیه سازی مشغولند.
سبک ِ کار در "وقتی همه خوابیم" سبک خاص و خُلٌص بیضایی است. جملات کوتاه و قاطع و فخیم و مؤکد، نقش های رو به دوربین، گردش دوربین به همراه بازیگر، فصل های بلند و طولانی با پرهیز هرچه بیشتر از تقطیع. تعلیق همچون همیشه در کار (بخصوص در بخش ِ فیلم خاص) به رسم مورد علاقه ی بیضایی حضور دارد و اکثر کادرها سرشار از ظرایف متعددند که تماشاگر ِ خاص کارهای بیضایی را با خود درگیر کرده و شریک و حاضر در ساخت و بافت فیلم می سازند، به صحنه ی قتل پایانی فیلم ِ خاص در جلوی سینمای سوخته و معتادان حاضر در صحنه که قادر به هیچ واکنشی نیستند توجه کنید یا به مرور ِ دوربین بر سرمقاله های روزنامه های (بخصوص سینمایی) در فصل مثلا معرفی "خاطره مقبول" هنرپیشه ی زن تحمیلی و ... نوع بیان جملات و نحوه ی بازی رو به دوربین و میزانسن های حین این کنش هاست که اکثریت را به تلقی تئاتری بودن فیلم های بیضایی معتقد ساخته (که البته رنگ و بوی تئاتری هم دارند) در حالیکه گردش های دوربین و برداشت های کم تقطیع و فضای پُرتعلیق و... را باید در آثار هیچکاک و یانچو و... جُست، یا مضمون احترام به زن را که بیشتر در آثار کنجی میزوگوشی می توان دید. این خصائص همه وهمه قادرند هرتئاتری را سینمایی کنند ولی بهرحال آیا تئاتر در سینما نمی تواند جا داشته باشد؟ حضور تئاتر بر پرده ایراد است؟
بهرحال بسیاری از منتقدان مخالف می توانند همچنان به سینمای بدنه و سالادهای فصل امروزی باب سلیقه ی خود بپردازند، نه آنان ناگزیر از تماشای فیلم های بیضایی اند و نه دیگران ملزم به پذیرش سلائق ایشان. سینما و تئاتر و آثار بیضایی همواره مخاطبان خود را خواهند داشت.