... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

دوشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۷



"ذره ای آرامش"

Quantum of Solace – 2008

مارک فورستر

http://www.imdb.com/title/tt0830515


ذره ای جیمزباند !!!


ارزیابی : **

در توانایی فیلم سازی فورستر همان بس که به فیلم قبلی او رجوع کنیم : "بادبادک باز" (Kite Runner) یا قبلترهایش ... او فیلم ساز بزرگ و خوبی است ولی "ذره ای آرامش" ثابت می کند که هر کارگردان خوبی برای کار در هر گونه ای ممکن است خوب نباشد. با "کازینو رویال" دانیل کریگ در نقش باند پذیرفته شد، نوآوری و تغییر در کار دنباله فضاسازی و شخصیت پردازی ای بود که با پیرس بروسنان به مجموعه باند اضافه شده بود. با اضافه شدن فورستر به مجموعه گمان میرفت پذیرش کریگ به فرم جدیدی در سری باند منجر شود، ولی افسوس!

فورستر از همان آغاز همه چیز باند را از او می گیرد : تیتراژ چنان بی ربط به سری باند است که گویا بد نبود کلا" به "امینم" یا رپر های خیابانی سپرده می شد، شلیک انیماتیک باند به چشم بیننده اصولا" از آغاز فیلم حذف و به پایان منتقل شده ، از این جیمزباند تلخ تر در تاریخ سینما پیدا نخواهید کرد : دریغ از کوچکترین ظرافت و بذله گویی و ترفندی. همه ء کارآکترها در عزایی عمیق و عمومی (شاید بخاطر مرگ "وسپر لیند" در کازینو رویال!) بسر می برند. تبهکار فیلم دیگر داعیه ء جهانی ندارد، فقط 60% آبهای مرکزی بولیوی را می خواهد، ضمنا" نه ترسناک است نه تنفرانگیز، از موسیقی و تم باند جز در پس زمینه بعضی قسمتها آنهم بسیار خفیف خبری نیست! و آنرا هم فقط در پایان بندی می شنویم و ... تنها شبح موجود از آثار سابق این سری شخصیت دوشیزه "فیلدز" است که معلوم نیست چطور و چگونه از دست فورستر گریخته و خود را به روی پرده رسانده است ، چون فورستری که در این فیلم می بینیم چندان دل خوشی از گذشته ء جیمزباند ندارد !

فورستر در پرداخت صحنه های اکشن هم کراهت بدیعی بکار برده! هیچ نمایی بیش از دو یا سه ثانیه دوام نمی یابد و صحنه ها بسرعت و اکثرا" با جامپ کات به هم قطع می شوند، معلوم نیست این ریتم مافوق سریع و سرگیجه آور چه شاعرانگی! را قرار است در بر داشته باشد؟! آن هم در فیلمی که شاعرانگی آخرین خصوصیت محتمل و مورد توقع آن است. معلوم نیست این همه صحنه پردازی و برداشت های پر تفصیل چه مشکلی داشته که اینگونه به ایجاز ِمُخِل دچار شده اند. با این ترتیب هیچ کدام از صحنه های تعقیب و گریز تا پایان درست فهمیده نمی شوند و هیجان لازمه به تماشاگر انتقال نمی یابد : از تعقیب اتومبیل آغاز فیلم تا تعقیب باند و میچل و ... تعقیب قایق ها ... و حتی هواپیما ها (که اندکی از بقیه بهتر است).

بهرحال "ذره ای آرامش" دل نشین نبود، نوآوری ای که در "بتمن" ، "هالک" و تازه واردی بانام "مردآهنین" دلنشین و بدیع جلوه کرده در سری باند به نحو معکوس عمل نموده و فقط به سبک پایان تمامی آثار قبلی این سری به یک چیز می توان امیدوار بود : "بازگشت جیمزباند".

  [ ۲:۲۱ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب