... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

پنجشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۳

 نخستين فيلم سينمای ايران



۱ -  آبی  و رابی


كارگردان : آوانس اوگانيانس


۱۳۰۹


فيلمنامه نويس : آوانس اوگانيانس

فيلمبردار : خانباباخان معتضدی

تدوينگر : آوانس اوگانيانس

تهيه كننده : گريشا ساكوارليدزه

محصول سينما ماياك ﴿صامت﴾

مدت زمان نمايش : ۶۰ دقيقه


بازيگران : محمد ضرابی - غلامعلی سهرابی - احمد دهقان - امير ارجمند - محمدعلی قطبی - ابوالقاسم  آشتی - مادام سيرانوش - آوانس اوگانيانس - عباس طاهباز - حسين نوری - منوچهر هوشی - اسماعيل نجات .


خلاصه داستان :


فيلم قسمت های پراكنده ای داشت : آبی ﴿محمد ضرابى﴾ با لوله پلاستيكی مقدار زيادی آب می نوشد اما شكم رابی ﴿غلامعلى سهرابى﴾ بالا می آيد. آبی قصد خوابيدن دارد و بر اثر گرما سرش را روی بالش جابجا می كند ، بالش پاره می شود و پرهای سفيد آن در فضای اتاق معلق می شوند. در همين هنگام رابی وارد می شود و به تصور آنكه برف می آيد چترش را باز می كند و بالای سر می گيرد. رابی زير بوم غلتانی می رود و دراز می شود ، آبی با پتكی بر سرش می كوبد و او دوباره كوتاه و پهن می شود. آبی و رابی با واگن اسبی به طرف شاه عبدالعظيم می روند ، از چراغ برق و گارماشين می گذرند، در مقصد بزرگترها سفره نهار می چينند و بچه ها كنار حوض به جست و خيز مشغول می شوند. يكی داخل حوض می افتد و از بينی ديگری خون می آيد. پزشك سر می رسد تا به وضع مجروح رسيدگی كند. در رستوران لقانطه آبی و رابی مرغ سفارش می دهند، وقتی پيشخدمت بشقاب غذا را می آورد و آن دو با چنگال شروع به خوردن غذا می كنند ، مرغ از توی بشقاب به پرواز درمى آيد.

  [ ۴:۰۷ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب