... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۳

 بادی در برابر شمع !!!


پوران درخشنده را از "رابطه" ﴿۱۳۶۵﴾ و "پرنده كوچك خوشبختى" ﴿۱۳۶۶﴾ می شناسم و همچنان معتقدم بيش از آنكه فيلمساز خوبی باشد ، يك مددكار اجتماعی ﴿نه چندان خوب﴾ است . او فيلمساز خوبی نيست چون درنيافته كه عصر سينمای ناصح مدت هاست كه به سرآمده ، "شمعى در باد" جز بازی خوب بهرام رادان ﴿آنهم نه بازى اى بسيار خوب!﴾ چيزی برای گفتن ندارد . سراسر فيلم سرشار از شعارزدگی و نصيحت و تاحدودی رندی برای جلب تماشاگر است . درخشنده همچون تمامی فيلمهايش به كارهای فنی و عوامل جنبی منجمله اتالوناژ ، صداگذاری ، موسيقی متن ، و امثالهم هيچ توجهی نداشته است . در "شمعى..." هم همچنان با راش های بدرنگ و نامتوازن با قسمت های ديگر ، صداهای بعضا" غيرقابل شنود در سكانس های مختلف ﴿بخصوص در مونولوگ های فرزين﴾ و ... مواجهيم .

بهرحال و گذشته از موارد فوق الذكر ، آنچه در اين فيلم بيش از هر چيز ديگری قابل انتقاد و اعتراض است ، داستان و نحوه روايت و ساخت فيلم و در مراحل بعدی مميزی های ارشادی آن است . فرزين دچار سرگشتگی است ... به شدت و خيلی خيلی غليظ ... او خيلی اعتراض دارد ! پدر و مادرش از هم جدا شده اند ... مادر به فكر سفر به خارج است و پدر افليج و اسير در لابيرنت خود ، فرزين با آيدا ﴿عسل بديعى﴾ آشنا می شود ، آيدا نشئه ء ملكوت ازلی است و از اين راه سرگشتگی خود را درمان كرده فرزين عاشق آيدا می شود ولی آيدا چندان همراه او نمی
ماند . در گذشت آيدا و دوستی فرزين با بابك ﴿شهاب حسينى﴾ و آشنايی اش با سعيد ارسيا ﴿حسام نواب صفوى﴾ دانشجوی پزشكی ای كه خيلی زود از دانشگاه اخراج می شود ، فرزين را به گرداب اعتياد سوق می دهد ... بابك و سعيد نيز سرگشته اند ... شايد بهمين جهت هم دومی ايدز گرفته و سومی با مصرف داروهای روان گردان ﴿اِكس﴾ خودكشی می كند .

فرزند پريشون ، مادر پريشون ، پدر پريشون ، بابك پريشون ، سعيد پريشون ، آيدا پريشون ، تماشاگر پريشون ، ... اگر در آغاز فيلم از مبتنی بودن آن بر داستان يك زندگی واقعی خبر نگرفته بوديم ، قطعا" اينهمه پريشانی موجب بروز سوء تفاهم ِسرقت داستان فيلم از سينمای هند يا حتی بنگلادش می شد . آنهم با تغيير فاز ناگهانی سعيد ﴿كه در جايى فرزين او را با دكتر فاستوس مقايسه مى كند﴾ و زمينی شدن دكتر اهل زندگی در لحظه و بسياری از باقی قضايای فيلسوف مآبانه فيلم كه برخی رها شده و برخی سرهم بندی می شوند .

اما نكته قابل اعتراض آنست كه در كشور ما كه نظام رتبه بندی ﴿Rating﴾ فيلم حاكم نيست و به ناچار مميزی و سانسور ارشاد چنين وظيفه خطيری را بر عهده دارد ، گويا مميزان عزيز فقط نگران حجاب و عواقب بد ناشی از عدم مراعات آنند ، چه روسری مريم خانم در "اِكس پارتى" مورد دقت بوده ولی مراسم ِ تمام و كمال تزريق مواد مخدر جناب رادان بعنوان احتمالا گونه ای آموزش فرهنگی - اجتماعی با دقت هرچه بيشتر در جزئيات و بدون كوچكترين كم و كاست و قيچی سانسوری در معرض ديد همگان قرار می گيرد ، درست مثل ذكر جزئيات مصرف "اِكس" و آب و درمان عوارض بعد از مصرف آن ، كه كلاسی تمام عيار تلقی می شود . ممنون از خانم درخشنده كه تماشاگران شان را چنين مستفيض فرمودند و دريغ از قيچی سانسوری كه آنجا كه بايد ، حاضر نيست . نمايش اين ماوقع در برابر چشمان اكثريت تماشاگر بين ۱۳ تا ۱۸ سالی صورت می گرفت كه تقريبا" سالن سينما افريقا در سانس ۱۹ تا ۲۱ يكشنبه شب ۱۵/۰۶/۱۳۸۳ را به علاقه ء ديدن هنرپيشگان محبوب تين ايجری اين روزها ﴿رادان ، حسينى ، و نواب صفوى﴾ پر كرده بودند . واقعا" ممنون از اين فيلم آموزنده و يك سوال نه از سر بی سليقگى و عدم مفاهمه و بی اطلاعی :

خانم درخشنده ... كه چی ؟!! پرنده های كوچك خوشبختی را رنگ می كنی ؟!!

  [ ۲:۰۴ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب