... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

پنجشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۳

  يك فيلم  

داگ ويل

Dogville - 2003
لارس فون تريه

 


پيش تر از مصاحبه فون تريه با اشتفان باخمن گفتم و از نگاه ماه شماره ۷ ماهنامه "هفت" و همشهری جمعه ۲۸ فروردين ماه ۱۳۸۳ در باره "داگ ويل" ، آن مصاحبه و اين مطالب را می توانيد در پيوند های زير بيابيد :

- "زوزه اى بكش ، سگ لعنتى" ﴿حميدرضا صدر﴾ ماهنامه "هفت" ، شماره ۷

صفحه ۱ [PDF : 148 KB] ، صفحه ۲ [PDF : 162 KB] ، صفحه ۳ [PDF : 223 KB] ، صفحه ۴ [PDF : 216 KB]

- "انسان حيوانى بيمار است" ﴿مصاحبه فون تريه با اشتفان باخمن - ترجمه خانم هلن افجه اى از نشريه فرانكفورتر آلگمانيه سايتونگ ، ۱۹ اكتبر ۲۰۰۳﴾

صفحه ۱ [PDF : 196 KB] ، صفحه ۲ [PDF : 225 KB]

- "داگ ويل ، راهى بسوى تاريكى" ﴿؟﴾ همشهرى ۲۸ فروردين ۱۳۸۳ [HTML]

...

با وقوف نسبی به داستان فيلم حالا می توان بيشتر به آن پرداخت . ببينيم چرا "داگ ويل" فيلمى خاص و قابل توجه و فون تريه كارگردانی معتبر است ؟

داگ ويل جدا از مفاهيم انسانی مضمون خود ، نخستين قسمت از تريلوژی "آمريكا - سرزمين فرصت هاى طلايى" فون تريه است و در تيتراژ پايانی با عكس هايی از دوران ركود بزرگ اقتصادی سال های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ امريكا و ترانه "امريكايى هاى جوان" ديويد بووى كار را به پايان می برد . اين كه فيلمساز در ساخت اثر به امريكا و اجتماع آن رويكرد و نظر داشته قابل انكار نيست ، فون تريه در "رقصنده در تاريكى" ﴿قسمت آخر تريلوژى قبلى اش﴾ هم ظرف مكانى را امريكا انتخاب كرده بود . ولى محدود كردن مضامين اخلاقى و ضد اخلاقى مستتر در بطن اثر به گوشه اى از هفت اقليم جهان ، گونه اى ساده انديشى به نظر مى رسد . بر پوستر تبليغاتى فيلم عبارتى درج شده است :

" شهرى كوچك و آرام در همين نزديكى ها "

اين وجه تعميمی است برای مكان وقوع داستان ، هر جای دنيا كه باشيد "داگ ويل" شهری است در همان نزديكی ها ... نگاهی به اطراف بيندازيد .

انسان بر زمين چه می كند ؟ در كجای كائنات ايستاده است ؟ آيا عقل و شعور و قدرت بيان او مايه عُلُو و مزيت اويند يا فقط سلاح هايی چون چنگ و دندان برايش به حساب می آيند ؟ مرز انسان كجاست ؟ ... و تا كجا مجازست پيش برود ؟ آيا هيچ مهابايی نبايد بر او متصور شد ؟ آيا حُب نفس و تنازع بقای بهر قيمت موجه است ؟ اگر حوائج اقتصادی و معيشتی تامين شد ، چه ؟ آيا حدی برای تامين حوائج بشر متصور است ؟ آيا هميشه محظورات و كمبودهای آدمی توجيه صحيحى برای ارتكاب خوشايندهای بشر محسوب می شوند ؟ آيا ...

روسو مى گويد : "انسان جانورى است بيمار" ... فون تريه هم . شما چطور ؟

سادگى ساخت "داگ ويل" مركزيت داستان را گوشزد مى كند . گريس بسيار ساده به شهر وارد می شود و سريعا" از جانب اهالی شهر مورد پذيرش قرار می گيرد . اهالی خوبند ، انسان هايی شريفند تا ... تا وقتی كه گذشته گريس آينده شان را تهديد مى كند ، تا وقتى كه احساس می كنند حضور اين برده خودخواسته برايشان هزينه در بردارد ، در اين هنگام ناگهان رنگ اين انسان های شريف عوض می شود . تابحال رنگ متعفن ديده ايد ؟!


داگ ويل اعلام جرمی است بر عليه آزمندی ، سلطه جويی و برتری طلبی ، تزوير ، و ... فساد اخلاقى انسان ، بهمين جهت است كه شايد بهتر باشد فون تريه را بجای تنفر از امريكا به تنفر از جهل و فقر بشر متهم كنيم .

فيلم بسيار جدی و سنگين است ، با زمان نمايشی حدود ۳ ساعت . نمايش طولانی آن مسلما" حوصله بسياری از تماشاگران را سر خواهد برد ، اصولا" مشكل به نظر ميرسد كه فيلمی ساخته شده با سبك نمايش های برشت قدرت جلب تماشاگر عام يا تفنن پسند را داشته باشد .

برای بررسی بيشتر داگ ويل و ارزش های آن و ديگر آثار فون تريه ، مروری خواهم داشت بر فيلمسازی و نگاه فون تريه در آثارش و كمی بعدتر نگاه منتقدان و سينمايى نويسان به اين آخرين اثر او .

 

  [ ۸:۰۵ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب