- مقدمه
نخستين بار در ارديبهشت ۸۲ با "داگ ويل" آشنا شدم . هنگام اولين نمايش آن در جشنواره كن ۲۰۰۳ . سه فيلم "اروپا" ، "شكستن امواج" ، و "رقصنده در تاريكى" و پيمان "دگما ۹۵ " فون تريه نظرم را به داگ ويل جلب كرد . یأس ناشى از ستمی را كه بر قهرمانان فيلم هاى او رفته بود و قربانى شدنشان را نپسنديده بودم و از خشكى و تعصب مواج در "دگما ۹۵ " هم دلِ خوشی نداشتم . در آن زمان فقط به عنوان فيلمی مطرح ، آن را معرفی كردم . در ديماه ۸۲ در بخش نگاه ماهِ شماره هفتم ماهنامه "هفت" مجيد اسلامی در باره فون تريه نوشت :
"لارس فون تريه با هر معيارى شايد مهمترين و تأثيرگذارترين فيلمساز كنونى قاره اروپا باشد . چهار دهه ء پيش ، در اواخر دهه پنجاه ، قاره اروپا چنان انباشته از كارگردانان برجسته فرانسوى ، ايتاليايى ، انگليسى ، و كشورهاى شرق اروپايى بود كه به آسانى نمى شد چنين لقبى را براى يك كارگردان در نظر گرفت ، ولى اكنون در اين برهوت نام هاى بزرگ ، فون تريه براستى چهره شاخص اين قاره محسوب مى شود . كسى كه هر فيلم تازه اش ﴿لااقل پس از "شكستن امواج"﴾ يك اتفاق به حساب آمده و از بنيان گذاران جنبش دگماست ﴿بى آن كه خودش را به آن محدود كند﴾ و كمتر فيلمساز پيشرويى هست كه از تأثير فيلم هاى او در امان مانده باشد ﴿نمونه آشكارش برتولوچى﴾ و كسى كه ستاره موفق اين روزهاى سينما ، نيكول كيدمن حاضر شده خطر حضور در سينماى عجيب و غريب و تجربى او را به جان بخرد ﴿كه مى شود آن را به حضور اينگريد برگمن در فيلم هاى روسلينى يا حضور بريژيت باردو در "تحقير" گدار در سال هاى دور مقايسه كرد﴾ ..." .
و حميدرضا صدر كه داگ ويل را در جشنواره لندن ديده بود ، درباره آن گفت :
"داگ ويل را در جشنواره لندن ديدم ، يك بار روى پرده و يك بار به مدد نوار ويديويى براى برداشتن يادداشت بيشتر و مفصلتر . نمى توانم بگويم شيفته آثار فون تريه هستم . هرچند "شكستن امواج" را يكى از بهترين فيلم هاى ده سال اخير بدانم و "رقصنده در تاريكى" را نپسندم . با اين وصف طى تماشاى "داگ ويل" تكان خوردم و عذاب كشيدم . فون تريه توانسته به حريم غريب "دشوارى آدم ماندن" وارد شود و روح ما را تكان دهد ..." .
فيلم را در اسفند ماه ۸۲ ديدم . اين بار پايان فيلم یأس آور نبود ، انتقامى هولناك داشت ... مكافاتى براى جنايات . از آن تاريخ تابحال چندبار ديگر فيلم را ديده ام . نظرم همانست كه بود ، شوريدگى اى در كار نيست ، زهر آن هنوز در خونم باقيست . فيلم چندان در جشنواره هاى بزرگ مورد استقبال قرار نگرفت ، هر چند پرت هم نيفتاد ... بهر رو چه باك . منتقدان بسيارى در باره آن اظهارنظر كردند . در ايران پس از آن "نگاه ماه" ، فقط در همشهرى جمعه ۲۸ فروردين ۱۳۸۳ به مطلب ديگرى در باره آن برخوردم . در آن سوى آبها بخصوص در امريكا نگاه هاى متفاوتى به فيلم شد كه همه قابل قبولند زيرا فيلم اثرى بشدت استعارى و تفسيرپذير است .
گروهى از امريكاييان مثل راجر ابرت آنرا توهين به امريكا دانستند و تريه را بخاطر اعتراض به امريكايى كه هرگز بر آن پا ننهاده و آنرا نديده است ، نكوهش كردند . يكى آن را استعاره اى از سوسياليسم دانست ... و استعاره اى از انتقام امريكاى شمالى ﴿بخصوص ايالات متحده﴾ از اروپايى كه در گذشته او را استثمار و غارت كرده بود . گروهى ديگر هم آن را انتقادى نسبت به خصلت هاى ددمنشانه و پست نوع بشر انگاشتند . من اما مى پندارم كه ساده انگارانه است اگر تابع قانون "يا اين يا آن" شويم و در باره داگ ويل به "هم اين و هم آن" معتقدم . يكی گفت شايد آنان كه فيلم را انتقاد به انسانيت انگاشته اند ، تيتراژ پايانى را نديده از سالن خارج شده اند . در اين باب بايد بگويم كه نه ... چنين نبود . من هم آن تصاوير را ديدم و آن ترانه را شنيدم . در تفسير نهايى تقابل اروپا و امريكا در وجه كلان برايم منطقى تر است زيرا سوسياليسم برای هدف استعاره قرار گرفتن شايد ديگر زيادی پير به نظر برسد ، ولى آنچه در داگ ويل بيشترين تاثير را بر من داشت وجه انتقادى خُرد و انسانی آن بود . اينان كه نمونه هايی از يك كُلُنى روستايى بودند ، شهرنشينان صاحب فرهنگ را ببينيد كه آنان نيز چنينند ،و به مراتب بدتر . بی تعارف به پشت سر نگاه كنيد ، اينطور نيست ؟
بياييد بيشتر و بايسته تر به "داگ ويل" نگاه كنيم :
- مشخصات فيلم
فيلمنامه نويس و كارگردان : لارس فون تريه / فيلمبردار : آنتونى داد مانتل / تدوين : مولى مارلن اشتنسگارد / موسيقی غيراريژينال : آنتونيو ويوالدی
بازيگران : نيكول كيدمن ﴿گريس﴾ ، هاريت آندرسون ﴿گلوريا﴾ ، لورن باكال ﴿ما جينجر﴾ ، پل بتانی ﴿تام اديسون﴾ ، بلر براون ﴿خانم هنسون﴾ ، جيمز كان ﴿سردسته گنگستران﴾ ، پاتريشيا كلاركسون ﴿ورا﴾ ، جرمی ديويس ﴿بيل هنسون﴾ ، بن گازارا ﴿جك مك كى﴾ ، فيليپ بيكر هال ﴿تام اديسون پدر﴾ ، سيوبان فالون ﴿مارتا﴾ ، زليكو ايوانك ﴿بن﴾ ، كلئو كينگ ﴿اوليويا﴾ ، بيل ريموند ﴿آقاى هنسون﴾ ، كلوئه سويگنى ﴿ليز هنسون﴾ ، استلان اسكارسگارد ﴿چاك﴾ ، و ...
محصول : دانمارك ، سوئد ، فرانسه ، نروژ ، هلند ، فنلاند ، آلمان ، ايتاليا ، ژاپن ، امريكا ، انگلستان
مدت نمايش : ۱۷۷ دقيقه ، نسخه اروپايى : ۱۳۵ دقيقه . زبان : انگليسى . درجه بندى نمايش در امريكا : R
پخش صدا : سيستم هاى DTS و دالبی ساراند ديجيتال
...