... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

پنجشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۳

  يك فيلم  

لارس فون تريه



با نام اصلى لارس تريه در ۳۰ آوريل ۱۹۵۶ در كپنهاگ دانمارك به دنيا آمد و از سن ۱۵ سالگى جذب دنياى فيلم و سينما شد . فيلم سازی را با كارهای سوپر ۸  و فيلم های ۱۶ ميليمتری آغاز كرد و بعدها برای تحصيل در سينما وارد مدرسه فيلم دانمارك شد . در انجا بيش از ۴۰ فيلم تبليغاتی ساخت و سرانجام در ۱۹۸۳ فارغ التحصيل شد . او را به عنوان محرك اصلی و احياكننده فيلمسازی در دانمارك می شناسند و معتقدند كه تاثير بسزايی در پيدايش نسل نوی كارگردانان دانمارك و سراسر جهان داشته است . اهميت فيلم های فون تريه فقط به خاطر نقش محوری او در شكل گيری پيمان دگما ۹۵ نيست ، فيلم های او از نطر نوع ﴿گونه﴾ دامنه ای بسيار وسيع دارند و از آونگارد گرفته تا بازسازی كلاسيك های قديمی را شامل می شوند .

نخستين فيلم های كوتاه او از نظر سبك شناسی ، تجربياتی كاملا" ابتكاری در زمينه مضمون و استفاده از نمادها و استعاره ها هستند و بَعدها همين مضامين و استعاره ها نقش هايی عمده در فيلم های بلندش ايفا می كنند . وی در بيان سينمايی سبكی ايجاد كرده كه از نظر استعاری سنگين و از لحاظ حسی بسيار قوی است .

فون تريه كار خود را با تريلوژی ﴿سه گانه﴾ اروپايی اش با عنوان "تريلوژى اروپا" ، بطور همزمان در دانمارك و سراسر جهان تثبيت كرد . فيلم های اين سه گانه با نمايش آسيب های روانی اروپای آينده به خوبی از روی سبك تجربی و شخصی فيلمساز قابل شناسايی هستند .

اين سه فيلم عبارتند از :

۱۹۸۴ - "عنصر جنايت"     ۱۹۸۷ - "اپيدميك"    ۱۹۹۱ - "اروپا" ﴿"زنتروپا"﴾

در ۱۹۹۱ لارس فون تريه و پيتر آلباك جنسن ﴿تهيه كننده فيلم "اروپا"﴾ شركت فيلمسازی "زنتروپا اينترتينمنتز" را تاسيس كردند كه امروزه به قدرت اول ِ توليد فيلم در كشورهای اسكانديناوی تبديل شده است .

تريه سه سريال تلويزيونی هم ساخته است : "مده آ" در۱۹۸۱ ، "قلمرو پادشاهى I" در ۱۹۹۴ ، و "قلمرو پادشاهى II" در ۱۹۹۷ . او در سريال هاى "قلمرو..." روشی را برای فوكوس راحت تر روی داستان و بازيگران ابداع كرد كه بعدها او را به سوى مفهوم دگما كشيد . قسمت اعظم "قلمرو... I و II" با دوربين روی دست فيلمبرداری شد ، بدون توجه به مقررات مرسوم و معمول در نورپردازی و استمرار و تدوين ، اين شيوه رنگ هايی تحريف شده و غيرطبيعی و تصاويری دانه دار و خشن ايجاد كرد . سريال های "قلمرو..." به نخستين موفقيت عظيم فون تريه تبديل شدند . ميزان علاقه و استقبال دانماركی ها و جهانيان از "قلمرو ..." امكان اجرای دومين پروژه فون تريه را همراه با پيتر آلباك جنسن و ويبكه ويندلوف فراهم ساخت .

دومين تريلوژی او با عنوان "تريلوژى قلب طلايى" از كتابى كه فون تريه در دوران كودكی خوانده بود ، الهام گرفته شد . داستان درباره دخترك كوچكی بود كه هميشه آماده قربانی كردن خود برای كمك به ديگران بود . فيلم های اين سه گانه عبارتند از :

۱۹۹۶ - "شكستن امواج"  ۱۹۹۸ - "احمق ها"   ۲۰۰۰ - "رقصنده در تاريكی"

در ۱۹۹۵ لارس فون تريه پيمان "دگما ۹۵" را با عنوان "پيمان پاكى" در ۱۰ ماده قانونى براى فيلمسازی ارائه كرد . اين پيمان نخستين بار توسط فون تريه و توماس وينتربرگ ﴿برنده جايزه ويژه هيئت داوران كن براى "جشن"﴾ امضا شد و كمى بعدتر مورد پذيرش گروهى ديگر از كارگردانان دانماركى و اسكانديناويايى قرار گرفت . اين پيمان كه براى سينماگریِ ساده به سبك خاص و مورد علاقه اين كارگردانان بسته شده بود عليرغم ساخت چند فيلم بر آن روال ، به تدريج در كاربرد برخى مواد ﴿توسط خود بانيان﴾ مورد عدول قرار گرفت . بهرحال كاربرد برخى اصول و عناصر اين پيمان ، امروزه سينمايی متفاوت تر ﴿نسبت به آنچه كه "سينماى متفاوت" مى خوانيمش﴾ را رقم زده است .

تمام فيلم های فون تريه برای نمايش توسط جشنواره بين المللی فيلم كن انتخاب شده و تاكنون ۷ جايزه را به خود اختصاص داده اند كه شامل جايزه بزرگ هيئت داوران برای "شكستن امواج" و نخل طلا براى "رقصنده در تاريكى" است . فيلم های بلند و كارهای تلويزيونی او چند جايزه و موفقيت بين المللی ديگر مثل نامزدی اسكار اميلی واتسون برای "شكستن امواج"  را نيز به خود اختصاص داده اند .

لارس فون تريه در حال حاضر روی سومين تريلوژی خود با عنوان "امريكا - سرزمين فرصت هاى طلايى" كار می كند كه " داگ ويل" نخستين فيلم آن است . دومين قسمت "مندرلِى" ﴿Manderlay﴾ نام دارد كه در حال حاضر در استوديوى "فيلم باين" دانمارك در دست ساخت است . تريه در سال ۲۰۰۶ بُعد جديدى به كارهای خود خواهد افزود ، پيش توليد اپراى سينمايى "حلقه نيبلونگن" هم اكنون در استوديوى "فِست اشپيل" در باير آلمان آغاز شده و فون تريه اين اثر ريچارد واگنر را كارگردانى خواهد كرد .

فيلم شناسى فون تريه به قرار زير است :

فيلم هاى كوتاه :

۱۹۷۷ - باغبان اركيده ﴿Orchidegartneren﴾

۱۹۷۹ - Menthe - La bien heureuse

۱۹۸۰ - Nocturne

۱۹۸۱ - Den Sidstedetalje

۱۹۸۲ - تصور رهايی ﴿Image of Relief﴾

فيلم هاى بلند :

۱۹۸۴ - عنصر جنايت ﴿Element of Crime﴾  : لارس فون تريه در ۱۹۸۴ نخستين فيلم داستانی و بلندش با نام "عنصر جنايت" را تكميل نمود كه خودش آن را "فيلم نوار امروزى" قلمداد مى كرد . اين فيلم در جشنواره هاى كن ، شيكاگو ، و مانهايم جوايزى به دست آورد .

۱۹۸۸ - اپيدميك ﴿Epidemic﴾ : كه در كن مورد استقبال قرار گرفت .

۱۹۹۱ - اروپا ﴿Europa﴾ : يا "زنتروپا" كه جايزه ويژه هيئت داوران كن و جوايز ديگری در جشنواره فيلم استكهلم و پورتوريكو و بلژيك را به خود اختصاص داد .

۱۹۹۶ - شكستن امواج ﴿Breaking the Waves﴾ : با ستايش منتقدان همراه شد . فيلم با بازى اميلى واتسون ﴿كه كانديد اسكار بهترين بازيگر زن هم شد﴾ و استلان اسكارسگارد درباره داستان زندگی زوجی بود كه درگير ماجرايی عاطفی می شدند . شوهری كه از كمر به پايين فلج شده بود به گونه ای غيرعادی عشق همسرش را به خود امتحان می كرد . او از همسرش می خواست تا با مردان ديگر همخوابه شده و احساسش را برای وی تعريف كند .

۱۹۹۸ - احمق ها ﴿Idiots﴾ : يك كمدی غيرمتعارف و ماجراجويانه محسوب می شد . فيلم به گروهی جوان حدود ۲۰ ساله ء باهوش مى پردازد كه در شورشی بر عليه ساختارهای زندگی اجتماعی ، انجمنی تشكيل داده و در آن چون ابلهان رفتار می كنند . احمق ها هرجا می روند هرج و مرج ايجاد كرده و هر كاری بتوانند برای سرزنش و عصبانی و شوكه كردن ديگران مرتكب می شوند .

۲۰۰۰ - رقصنده در تاريكی ﴿Dancer in the Dark﴾ : بيورك خواننده ايسلندی در نقش زنی بازی می كرد كه در سال های دهه ۶۰ به امريكا مهاجرت كرده و خيال می كند وارد دنيای هاليوود شده است ، فيلم نخل طلای كن را برای فون تريه و جايزه بهترين بازيگر زن را برای بيورك به ارمغان آورد .

۲۰۰۴ - داگ ويل ﴿Dogville﴾ با بازی نيكول كيدمن در نقش زنى با يك راز خطرناك در سال ۲۰۰۳ توسط او نوشته و كارگردانی شد . فيلم جوايز متعددی از جشنواره های مختلف سراسر دنيا به دست آورد .

فون تريه كه با سه گانه "عنصر جنايت" ، "اپيدميك" ، و "اروپا" ﴿زنتروپا﴾ قاره اروپا و انسان هاى آن را نقد كرده با "داگ ويل" سه گانه جديدى را در باره قاره امريكا شروع می كند ولی همانگونه كه فيلم های تريلوژی اروپا ى او فقط به محدوده ء اروپا محدود نمى شوند ، "داگ ويل" هم فقط انسان هاى امريكا را نشانه نرفته است . "داگ ويل" می تواند هر گوشه ای از دنيا باشد . جمله تبليغاتی مندرج در پوسترهاى اصلی فيلم ، گواه اين مدعاست :

شهری كوچك و آرام كه از اينجا چندان دور نيست .

از بين تمامى آثار او كه كمابيش از همان ۱۹۸۴ به نوعی همگی معتبرند ، چه از نظر فرم و چه از نظر محتوا"داگ ويل"  معتبرترين و بحث انگيز ترين آنها است . خود فون تريه هم در "داگ ويل" ، چه در زمان نوشتن فيلمنامه و چه هنگام ساخت ، حتی بيشتر از گذشته ، كاملا" متفاوت و بحث انگيز بوده است . عده اى فون تريه را عصبى و حتى ساديك مى دانند . چرا ؟

به چند سوال اشتفان باخمن اسكاديناويايى ، كارگردان تئاترى كه اكنون در حال گردش دور دنيا با يك فولكس واگن است ، توجه كنيد :

- لارس ، تو شخصيت هاى فيلم هايت را به عذابى جهنمى گرفتار مى كنى ، آيا ساديست هستى ؟

- ... در "داگ ويل" با نيكول كيدمن يا به عبارتى گريس مانند چهارپايان ... هيچ وقت از خودت پرسيده اى كه واقعا" اين چه ذهنى است كه به چنين داستان هايى فكر مى كند ؟

- فيلم هاى تو مثل داستان هاو تمثيل هايى هستند كه به پايان آنها تا بدترين درجه فكر شده ...

- تو قوانين "دگما" را وضع كرده اى و بسيارى از فيلم هايت درباره افرادى است كه قوانين يك جامعه را زير پا مى گذارند . اين جنون قانون از كجا آمده ؟

و ...

متن كامل اين مصاحبه و پاسخ هاى فون تريه به اين اروپايى آرام را كه توسط خانم هلن افجه اى از فرانكفورتر آلگمانيه سايتونگ ترجمه و در شماره هفتم ماهنامه "هفت" در ديماه ۱۳۸۲ چاپ شده است را متعاقبا" براى علاقمندان روى اينترنت قرار خواهم داد .

چرا "داگ ويل" فيلمى خاص و قابل توجه و فون تريه فيلمسازى معتبر است را به تدريج بيشتر بررسى مى كنيم .

  [ ۱:۳۸ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب