دگما 95 چيست؟ مدتها است که دوستان بسياری درباره «دگما ۹۵» و اصول قراردادی فيلمسازان دانمارکی اين نهضت سوال کرده اند و من هم مکررا" در ابتدا به شماره ای از دوره قبل نشريه ء «سينمای نو» و اخيرا" اين پيوند (لينک) ارجاعشان داده ام . اين بار برای انعکاس عین جزئيات که بيش از همه به درد خودم هم خواهد خورد ، عين مطلب موجز و به کفايت آقای ماهرويان را در اينجا ذکر می کنم و ضمنا پيوند مرجع اصلی را نيز در زير می آورم . امیدوارم این تکرار مفید را بر من ببخشید. |
پوريا ماهرويان - نقل از سايت فارسی BBC

ميفونه سومين فيلم دگما 95، که برنده جايزه خرس نقره ای از جشنواره فيلم برلين در سال1999 شد
در اواخر سال های 1950 ميلادی تعدادی از نويسندگان سينمايی مجله" کايه دو سينما"، از جمله فرانسوا تروفو، کلود شابرول و ژان لوک گدار که زير نظر آندره بازن منتقد معروف فرانسوی فعاليت می کردند، انقلابی در صنعت فيلمسازی فرانسه براه انداختند که تمام قواعد دست و پا گير نظام استوديوئی سينمای فرانسه را زير پا گذاشت. اين حرکت که به موج نوی فرانسه معروف شد، در صنعت فيلمسازی کشورهای ديگر نيز تاثيرات قابل توجهی گذاشت.
در سال 1995 تعدادی از کارگردان های دانمارکی، قوانين کلاسيک و کليشه ای سينما را مانعی برای ارائه داستان ها و نظرياتشان می دانستند. آنها نيز مانند پيشگامان موج نوی فرانسه، دست به تجربه ای عجيب و آنارشيستی زدند، وقوانينی وضع کردند که هر قانون کلاسيک و آکادميک قبل از خود را نفی می کرد.
توماس وينتربرگ، لارس فون تريه، کريستين لورينگ و سورن ياکوبسن بنيان گذاران اين نهضت بودند که به نهضت دگما 95(Dogme95) معروف شد. اين کلمه به معنی تعصب است و تلفظ آن در زبان دانمارکی دومه می باشد.
فون تريه و وينتربرگ مانيفستی صادر کردند که در متن آن اصول دهگانه ای گنجانده شده بود که سازندگان فيلم های دگما 95 مجبور بودند برای ساخت فيلم هايشان تمام اين اصول را رعايت کنند. اين مانيفست که فقط در45 دقيقه در کپنهاگ تنظيم شده بود تحت عنوان "پيمان پاکی" صادر شد.

" پيمان پاکی"
" من قسم می خورم تمام قوانينی که در زير آمده و بوسيله نهضت دگما 95 تائيد شده است را رعايت کنم:"
1. فيلمبرداری بايد در محل واقعی انجام شود. طراحی صحنه نبايد صورت گيرد و هيچ وسيله اضافی را نبايد به محل فيلمبرداری آورد.
* در صورت ضرورت به استفاده وسيله خاصی درفيلم با توجه به نياز آن در فيلمنامه، نبايد آن وسيله را به محل آورد، بلکه بجای آن بايد فيلمبرداری رابه محلی که آن وسيله درآنجا پيدا می شود منتقل کرد.
2. صدابرداری بايد سر صحنه انجام شود، و تصوير و صدا نبايد از يکديگر جدا باشند. يعنی استفاده از هر نوع گفتار متن ويا هر گونه صدايی که قبل يا بعد از فيلمبرداری ضبط شده است، ممنوع است.
* فيلم نبايد هيچ گونه موسيقی داشته باشد. مگراينکه موسيقی در محلی که فيلمبرداری می شود. بدون هيچ گونه دخالتی در حال پخش باشد.
3. اجازه استفاده از سه پايه و يا هر نوع وسيله حرکتی فيلمبرداری وجود ندارد. در تمام فيلمبرداری دوربين بايد روی دست باشد و فيلمبردار مجاز است دوربين را در جهت دنبال کردن داستان، هرگونه که می خواهد حرکت دهد.
4. فيلم بايد رنگی باشد. نورپردازی و استفاده از نور اضافی برای زيبا کردن و افزايش نور صحنه ممنوع است.
* اگر کمبود نور موجود در محل فيلمبرداری در اندازه ای باشد که مانع از ادامه فيلمبرداری شود، يا بايد آن صحنه قطع شود و يا فقط يک چراغ کوچک به دوربين وصل شود.
5. جلوه های بصری و استفاده از هر نوع فيلتر، چه بر روی پنجره ها و چه بر روی عدسی دوربين، ممنوع است.
6. فيلم نبايد حاوی هيچ گونه صحنه حادثه ای باشد.( نمايش قتل، اسلحه، تصادف ساختگی وغيره در فيلم ممنوع است)
7. استفاده از عوامل زمانی و مکانی که با زمان و محل زندگی ما اختلاف دارد ممنوع است. اين بدين معناست که داستان بايد در زمان حال و محيط اطراف خودمان اتفاق بيفتد.
8. فيلم دگمايی نبايد در قالب يک ژانر خاص مانند وسترن، تاريخی، معمايی، حادثه ای وغيره بگنجد، زيرا که داستان اين گونه فيلمها غالبا قابل پيش بينی هستند.
9. فيلمبرداری در هر قطع و بر روی هر نوع فيلمی(نگاتيو و ويدئويی) جايز است، ولی برای پخش آن، فقط بايد از فيلم 35 ميلی متری معمولی استفاده کرد.
* استفاده از پرده عريض ممنوع است، قطع فيلم در زمان نمايش بايد 1:1.33 باشد.
10. نام کارگردان نبايد در عنوان بندی فيلم گنجانده شود.
در انتها من به عنوان يک کارگردان سوگند ياد می کنم که از تمام سلايق شخصی خود چشم پوشی کنم. از اين پس من ديگر يک هنرمند نيستم. من سوگند ياد می کنم که درصدد خلق يک "کار" نباشم.
***
من اعلام می کنم لحظه و بداهه مهمترين عامل است . هدف نهائی من تلاش برای بيرون کشيدن حقيقت از درون شخصيتها و صحنه هايم است.
من سوگند ياد می کنم تمام اين اعمال را با امکانات در دسترس و به قيمت از دست دادن سليقه خوب و ملاحظات زيبايی شناسی انجام دهم.
به همين خاطر"پيمان پاکی" را بنياد نهاده ام.
کپنهاگ دوشنبه 13 مارس 1995
از سوی نهضت دگما95
توماس وينتربرگ- لارس فون تريه"
فيلم دگمايی بايد يک فيلم بلند باشد
از قوانينی که جز اصول دهگانه دگما 95 نيست ولی به عنوان يک اصل، فيلمسازان اين سبک را ملزوم به رعايت آن می کند، اين است که فيلم دگمايی بايد يک فيلم بلند باشد.
علت اين تصميم گيری از طرف پايه گذاران اين سبک، جلوگيری از ساخت فيلم های کوتاهی است که توسط فيلمسازان بی تجربه ای که تسلط کافی بر کارگردانی ندارند ساخته می شوند. اين فيلمسازان به علت دانش اندک خود در زمينه فيلم، استفاده از سبک دگما 95 را به علت زير پا گذاشتن قواعد کلاسيک، راهی می دانند که بتوانند بوسيله آن اشتباهات و ضعف های فيلم خود را زير سايه دگما 95 پنهان کنند.
کارگردان يک فيلم دگمائی موظف به اجرای هيچ قانون و اصل آکادميک فيلمسازی نيست. به همين دليل او برای بيان ديد گاه تصويری اش هيج مانعی از اين لحاظ ندارد. اما مهمتر از کارگردان اين بازيگران فيلم های دگمايی هستند که از نهايت آزادی عمل در اجرای بازی اشان و بداهه پردازی بهره می برند.
عدم وجود نورهای شديد، چهره پردازی، لباس های غير معمول، ميزانسن، منشی صحنه و طراحی های صحنه دست و پاگير و اصولا هر چيزی که مانع راحتی بازيگر در اجرای نقشش می شود، به علاوه آزادی کامل فيلمبردار برای هر حرکتی برای دنبال کردن داستان و بازيگر، اين اجازه را به بازيگر می دهد، که بدون در نظر گرفتن هر عامل جنبی صرفا بر روی نقش و بازی اش تمرکز کند.
اما چيزی که فيلم های دگمائی را به ويژه در دانمارک مطرح کرد. پرداخت به موضوعات روز اجتماعی و انتقاد از آن بود.
پايه گذاران نهضت دگما 95، در فيلم های اوليه اين سبک مانند جشن( وينتربرگ) و احمقها( فون تريه) با طرح يک معضل اجتماعی که کاملا با زندگی مردم عجين شده، بطوری که بصورت بخشی تفکيک ناپذير از زندگی آنان درآمده است، بخشی از فرهنگ پوسيده و رو به زوال مردمی را نشان می دهند، که اصرار دارند، بدون تغيير در رفتار بدوی اشان، هويت خودشان را در پشت اين رفتار پنهان کنند.
تحريف نکردن واقعيات اجتماعی و پرداخت کامل شخصيت های ملموسی که بخش عمده ای جامعه را تشکيل می دهد، و همچنين سادگی و ساختار غير معمول اين ذسته از فيلم ها، فيلم را تبديل به آئينه ای می کند که مخاطب چهره کريه جامعه و زشتی های فرهنگ خود را در ان به وضوح می بيند.
به همين علت پايه گذاران اين نهضت اصرار دارند فيلم دگمائی بايد در زمان حال ومحيط اطراف ساخته شود، و به مسايل جامعه کشور سازنده فيلم بپردازد. به همين دليل تاثر مخاطب بومی از فيلم بسيار بيشتر از مخاطب خارجی است.
تاکنون 31 فيلم به اين سبک در کشور های مختلفی مانند آمريکا، آرژانتين و کره جنوبی ساخته شده است. ولی بيشتر آنها چه از نظر کميت و چه از نظر کيفيت متعلق به دانمارک، محل تولد اين سبک است.
از مهمترين اين فيلم ها علاوه بر دو فیلم مذکور فوق، می توان به ميفونه، ايتاليايی برای نو آموزان، انسان حقيقی،شاه زنده است و داستان عاشقانه اشاره کرد.