... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

یکشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۲

ساختار صحيح فيلمنامه ، الگوی جاودان ، و ... سيد فيلد


ميهمانی به سفر انجاميد و سفر به درازا کشيد . جايی خوانده يا شنيده ام هرکس هنگام مرگ پنج دوست خوب داشته باشد ، زندگی پرباری را پشت سر گذاشته است . بازگشت از سفر و خواندن ايميل ها برايم بسيار شعف انگيز بود ، خوشبختانه و به لطف شما دوستان سلامتم و در خدمت شما . پيگيری مطلب «چگونه فيلمنامه بنويسيم» سيد فيلد را شروع می کنم :

سيد فيلد از سال ۱۹۷۹ با چاپ اول کتاب «چگونه فيلمنامه بنويسيم» شهرت بين المللی يافت ، اين کتاب او در حال حاضر به بيش از ۱۱ زبان زنده‌ دنيا منجمله فارسی ترجمه و در قريب به ۱۵۰ دانشکده و مدرسه عالی سينمايی امريکا تدريس می شود . آخرين چاپ تجديدنظر شده کتاب در سال ۱۹۹۴ طبع گرديده است .

و اما ... سيد فيلد کيست ؟

به روايت نشريه ء معتبر هاليوود ريپورتر : "مورد توجه ترين استاد فيلمنامه نويسی (حال حاضر) دنيا" ، و به روايت خودش* : "نويسنده - تهيه کننده شرکت فيلمسازی ديويد ال. والپر ، فيلمنامه نويس آزاد ، و سرپرست بخش داستان موسسه فيلمسازی سينه موبيل" که سالهای زيادی را صرف خواندن و نوشتن فيلمنامه کرده و در مدتی متجاوز از دوسال ، بيش از ۲۰۰۰ فيلمنامه را خوانده و خلاصه نويسی کرده و از بين آنها فقط ۴۰ فيلمنامه را جهت ساخت احتمالی انتخاب کرده است .

در زمان کار در "سینه موبیل" وقتی قرار به کار فیلمسازِِی شد ، هزاران فيلمنامه برای شرکت ارسال گرديد . کار سيد فيلد خواندن فيلمنامه ها ، ارزيابی کيفی آنها از نظر ارزش هنری و هزينه احتمالی توليد بود . هدف يافتن فيلمنامه برای سه شريک مالی موسسه يعنی "یونایتد آرتیستز تیاتر گروپ" و "هنديل فيلم ديستريبيوشن کمپانی" ، و "تافت برودکستينگ کمپانی" بود . او با تجربه هفت سال فيلمنامه نويسی شروع به خواندن فيلمنامه ها کرد و ديدگاه های جديدی درباره ء فيلمنامه نويسی پيدا نمود . انتخاب ۴۰ فيلمنامه از بين آن ۲۰۰۰ ، سوالی را برای او پيش آورد : "چه چيزی ۴۰ فيلمنامه ای را که من به شرکای مالی توصيه کردم بهتر از ديگر فيلمنامه ها می کرد ؟"

داوری و ارزشيابی موجب شکل گيری الگويی در ذهن سيد فيلد گرديد تا وقتی فيلمنامه ای را خواند بتواند بگويد چرا فيلمنامه خوب نيست يا هست . در همان ايام تدريس در کلاس های فيلمنامه نويسی "شروود اوکز اکسپريمنتال کالج" (Sherwood Oaks Exprimental College) هاليوود به او پيشنهاد شد . مدرسه ء حرفه ای ها . مدرسه ای که پل نيومن ، استيو مک کوئين ، داستين هافمن ، و لوسيل بال درباره ء بازيگری - تونی بيل درباره ء تهيه ء فيلم - مارتين اسکورسيسی ، رابرت آلتمن ، و آلن پاکولا درباره ء کارگردانی سينما در آن سخنرانی کرده و سمينار برگذار می کردند و ويليام فريکر و جان آلونزو (دو تن از برجسته ترين فيلمبرداران دنيا) در آن فيلمبرداری درس می دادند .

فيلد برای تدريس در اين مدرسه شروع به جمع آوری مواد تدريس کرد و به اصولی رسيد :

"وقتی فيلمنامه خوبی را می خوانيد از همان صفحه ء اول اين موضوع را می فهميد . سبک ، شيوه ء کنار هم قرار گرفتن واژه ها روی کاغذ ، شيوه ء بنا شدن داستان ، گيرايی موقعيت دراماتيک ، معرفی شخصيت اصلی ، معرفی فرضيه يا مسئله ء اصلی داستان ، همه در چند صفحه ء اول فيلمنامه ارائه می شود . فيلم های محله ء چينی ها (Chinatown) ، سه روز ِکندور (Three days of Condor) ، و همه ء مردان رئيس جمهور (All the president's men) از اين نظر نمونه های کاملی هستند .

به زودی دريافتم که فيلمنامه داستانی است که با تصوير بيان می شود ، يک اسم است . به عبارت ديگر فيلمنامه شخص يا اشخاصی را در مکان يا اماکنی در حال انجام کار يا کارهايشان نشان می دهد . فهميدم که عناصر اساسی خاصی وجود دارند که در تمام فيلمنامه ها يافت می شوند . اين عناصر در چهارچوب ساختاریِ معینی که دارای شروع ، ميانه ، و پايان است به صورت دراماتيک بيان می شوند ... " .

تفصیل رئوس این اصول در کتاب مرجع "چگونه فیلمنامه بنویسیم" * او موجود است . در بخش های بعدی خلاصه ای از فصول اين کتاب را برای علاقمندانی که به کتاب دسترسی ندارند و صد البته برای غنای مطالب اين وبلاگ تقديمتان می کنم .

البته لازم به تذکر است که نظريات فيلد (عليرغم رتبه ء بالای او در نظريه پردازی در اين زمينه) صرفا" جنبه ء ساختاری (فرماليستی) داشته و بيشتر معطوف به فرم (خصوصا در قلمروی سينمای تجاری) می شود ، بعلاوه آنکه جزميت الگويی مورد تاکيد و ادعای فيلد به کررات در گونه های مختلف سينمايی شکسته شده است فی المثل در گره گشايی عام از اپيزودهای مختلف فيلم های اپيزوديکی مثل "کائوس" (برادران تاويانی) يا "داستان عامه پسند" Pulp Fiction (کوئنتين تارانتينو) ، يا فيلم معتبر "سرگيجه" (آلفرد هيچکاک) که گره گشايی در ميانه ء فيلم رخ می دهد ، يا "مسافران" بهرام بيضايی که گره گشايی (مرگ مسافران) در همان آغاز فيلم شکل می گيرد . بايد در کنار ساختار به محتوا نيز توجه نمود . ويکی کينگ استاد ديگر فيلمنامه نويسی معاصر در اين زمينه تاليفاتی دارد که در يکی از آنها با نام "چگونه در ۲۱ روز فيلمنامه بنويسيم" (که البته شخصا" با اين شکل تخم گذاری! مخالفم) به جنبه های در نظرگيری مضمون و محتوا و تاثير آن بر ساختار اشاره کرده است .

ادامه دارد ...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* - "چگونه فیلمنامه بنویسیم" ، سید فیلد ، ترجمه ء عباس اکبرِی و مسعود مدنی ، چاپ ۱۳۸۰ ، نشر ساقی .

  [ ۹:۳۰ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب