... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

یکشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۲

  

 

  

 

 

 

 

  فیلمهای "ب"
The B movies



فلاش گوردون ، سوپرمن ، کاپيتان مارول ، شزم ، چارلی چان ، ديک تريسی ، و ... نام هايی هستند که از لابلای اسامی فيلم سالهای دور سينما می آيند .

نه ... نگذاريد "کميک استريپ" ها ذهن تان را منحرف کنند ، فقط برخی از اين نامها از لابلای صفحات مجله ها به پرده ء سينما رفته اند . بسياری ديگر بهمراه ستارگان اکثرا" ناشناس آن زمان همچون : جان وين ، سوزان هيوارد ، گلن فورد ، و ... از ذهنيت فيلمسازان کمپانی های هاليوود بر پرده ء نمايش فرود آمده اند . بله بسيار و بسياری از آنها فقط متعلق به سينما و زاده ء نه "هنر" آن که "صنعت سينما" هستند ! زاده ء فيلمهای "ب" ، زادگانی مشحون و محبوب .

B movies که در مفهوم قابل ذکر با عنوان فیلمهای "B" و در اصطلاح قابل ذکر بعنوان فیلمهای "ب" يا فيلمهای "درجه دو" و یا فيلمهای "عامه پسند" اند ، پاسخ سینمای هالیوود به کاهش تماشاگران سینما در دوران رکود اقتصادی دهه ء ۱۹۳۰ بودند . تا آن زمان تماشاگران در ازای پرداخت پول بليت خود یک فیلم بلند را در کنار فیلمی کوتاه (غالبا" مستند و خبری) يا كارتون تماشا مي كردند ولي در آن دوران بواسطه ء کاهش تعداد سینماروها ، کمپانی های فیلمسازی تصمیم گرفتند تا از تماشاگران با دو فیلم استقبال کنند . دو فیلم با یک بليت . طبیعی بود که نمایش دو فیلم پرخرج و معتبر به سبکی که تا آن زمان معمول بود ، عملی نبود . فیلم های معمول هم به جهت سنگینی و بار معنایی بالا معمولا" مورد اقبال عامه قرار نمی گرفت ، به همین جهت صاحبان کمپانی ها تمهید جدیدی اندیشیدند : فیلم های کم خرج و جذاب با داستانهای سبک و عامه پسند ، یا سرشار از زد و خورد و هیجان و ماجرا یا اشک انگیز و ملودرام پر اشک و آه و رقت انگیز یا تریلرهای سردستی و سهل پسند یا ... فیلمهای نوع دیگر بهرحال از این قبیل .

در اکتبر ۱۹۳۵ دو گروه بزرگ از سالن هاي نمايش فيلم نيويورک : RKO و Loew’s (شرکت متعلق به مترو گلدين ماير) در تمامی سالنهای اصلی خود شيوه ء نمايش دوفيلمه را بکار گرفتند و اين نقطه ء عطفی در توسعه و گسترش صنعت ساخت فيلمهای "ب" بود . ظرف کمتر از يکسال ۷۵٪ سينماهای امريکا دو فيلمه شدند و تمامي استوديوهای معتبر واحدهای "ب" خود را تاسیس کردند . این واحدها توسط مردانی اداره می شد که به تمام جوانب و شیوه های ساخت فیلمهای کم خرج آشنا بودند . "ب" های استودیوهای معتبر رفته رفته سبک های خاص خود را آشکار کردند : کمپانی برادران وارنر سری فیلمهای "G-men" را تدارک دید . پارامونت کمدی های پرسرعت و اصطلاحا" اسلپ استیک را ارائه کرد و ... MGM (مترو گلدین مایر) عظیم چنان "ب" هایی روانه ء بازار کرد که گاهی با فیلمهای "اِی" (A) عوضی گرفته می شدند . سالهای اوایل دهه ۱۹۳۰ شاهد رشد سریع صف ورشکستگان استودیوهای مستقل بود . اکثر این استودیوها به مالکیت رقبای بزرگتر درآمدند . تنها بازماندگان این گروه "مونوگرام" (Monogram) و "مسکات" (Mascot) بودند که محکم و تسخیرناپذیر "ب" های مستقل تولید می کردند . این دو نیز زمانی که هربرت یاتس (Herbert Yates) "ریپابلیک پیکچرز" (Republic Pictures) را توسعه داد ، تسلیم شدند .

فيلمهاي "ب" فضای بسيار خوبی برای کار کاگردانان جوان و مشتاق فراهم کردند . ويليام وايلر (William Wyler) بعنوان فارغ التحصيل وسترن های کم بودجه ء "سينمای صامت" کمدی های بی نظيری را در يونيورسال می ساخت . جورج استيونس (George Stevens) ، ادوارد دميتريک (Edward Dmytryk) ، فرد زينه مان (Fred Zinnemann) ، و دو تن از سازندگان بزرگ فيلم نوآر : "ژاک تورنر" (Jacques Tourneur) و "ژول داسن" (Jules Dassin) در واحدهای سازنده ء فيلمهای "ب" کارآزموده شدند .

مشتاقان جوان بسياری نخستين گامهای خود را در کارخانجات ساخت فيلمهای "ب" برمی داشتند : ريچارد دنينگ (Richard Denning) و دنيس مورگان (Dennis Morgan) در "سلطان آلکاتراز" (King of Alcatraz) سال ۱۹۳۸ ، گلن فورد (Glenn Ford) و ريچارد کونته (Richard Conte) در "بهشت با پرچين خاردار" (Heaven With a Barbed Wire Fence) سال ۱۹۳۹ ، سوزان هيوارد (Susan Hayward) در "سيس هاپکينز" (Sis Hopkins) سال ۱۹۴۱ ، و جين وايمن (Jane Wyman) در "جنايت شبانه" (Crime by Night) سال ۱۹۴۴ .

فيلمهای "ب" برای ستارگانی که رو به افول می رفتند نيز به نوعی مقام فرود محترمانه ای بحساب می آمدند : وارنر باکستر (Warner Baxter) روزهای پايانی کارش را با سری "دکتر جنايتکار" (Crime Doctor) کمپانی کلمبيا سپری کرد ؛ ريچارد آرلن (Richard Arlen) موقعيت و مقام درخوری در اکشن های دهه ء ۱۹۴۰ و اوايل دهه ء ۱۹۵۰ با عنوان "پاين توماس" (در ايران فانتوماس- Pine-Thomas) پيدا کرد ؛ و ريچارد ديکس (Richard Dix) فيلمهای "Whistler" را داشت .

در ۱۹۴۸ حکمی تاريخی از جانب ديوان عالی قضايی امريکا توسط قاضی ويليام اُ. داگلاس صادر شد و استوديوهای اصلی مالک سالنهای نمايش را در معرض حمله ء قوانين "آنتی تراست" (ضد تراست- Anti-trust) قرارداد ، اين حکم مايه ء اصلی نابودی فيلمهای "ب" شد . در ۱۹۵۳ مجددا" تعداد تماشاگران سينما کاهش يافت . حالا ديگر نوبت تلويزيون بود تا شليک نهايی را مرتکب شود ، سيل عظيمی از وسترن و تريلرهای ۳۰ دقيقه ای بنحوی کاملا مؤثر جذابيت فيلمهای "دوم" را از بين برد .

فيلمهای "ب" شايد تداعی گر آن گروه از فيلمهای امروز سينمای ما باشند که با عنوان "سينمای بدنه" می شناسيم .

  [ ۸:۲۱ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب