... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

پنجشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۱


... داش آکل

کوبش طبل ها ، ارکستراسيون ويلون سل ها ، و آغازی حماسی همچون آثار شادروان مرتضی حنانه ... ملودی کوتاهی با تک نوازی سنتور و فرود بر بستر موسيقی متن های اسفنديار منفردزاده برای فيلمهای کيميايی آن سالها ، با تضمين قطعاتی از موسيقی متن های «داش آکل» و «گوزنها» و ... همراه با لحن و صدايی زنگ دار بسيار شبيه به صدای زنده ياد «فرهاد» :

اين روزا برزخی ام ، خيلی خرابم «داش آکل»
يه چيزايی می بينم ، انگاری خوابم داش آکل

«قيصر» اون روزا به خون خواهی «فرمون» ميومد
خودِ «فرمون» شده «آب منگلی» امروز ، داش آکل

اونی که اون قديما يه تهرونو سيا می کرد
سر چارراه شده امروز ... حاجی فيروز ، داش آکل

آدما مشدی بودن ، ناکس و نالوطی نبود
ولی امروز لوطی بازی توی قصه س ، داش آکل

زير بازارچه ... تا چارسوق و تمومه سنگلج
اسم تو تو همه جا ورد زبون بود ، داش آکل

پای هم آدما وامی ستادنو مشدی بودن
معرفت تو رفقا خيلی کلون بود ، داش آکل

اون روزا «سيد» ما واسه خودش «قدرتی» بود
حالا قدرت شده پول و سکه و زر ، داش آکل

مرد و مردونگی رو جدی نگير که قصه بود
توی «طوقی» تو «گوزنها» - توی «قيصر» ، داش آکل

ترانه ای با شعر «شاهکار بينش پژوه» و صدای «خشايار اعتمادی» و موسيقی و تنظيم هر دو از آلبوم «ليلا» ی خشايار اعتمادی ... وقتی نوار را به لطف آن دوست گرفتم ، گمان و نظرم آن بود که ساعتی در ترافيک همراهم خواهد بود و بس ... ولی ناگهان «داش آکل» را شنيدم ... علت تا اينجا آمدن متن اين ترانه همان «نوستالوژی آن روزها» بايد باشد و ... همين .

  [ ۱:۰۸ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب