دو فيلم 
۱ - اثيري :
آخرين فيلم محمدعلی سجادی «شيفته» بود که ديدم و ساختار معقولش به تماشای
«اثيری» ام کشاند . «اثيری» همان اصطلاحی که تداعيش برايم «بوف کور» هدايت بود . ولي افسوس ... اثيری ادعای هرچه داشت ، ادعايی گزاف بود و بس ! جوهره ء داستان پر رمز و راز و سرشار از تعليق اش کپی عقيمی بود از «What Lies Beneath» و جلوه های ويژه اش ... ! کاربردهای بسيار درخشان اين گونه تروکاژها را (بدون ابزارهاي امروزی و تدوين غيرخطی و چه ... و چه ...) می توانيد در «شايد وقتی ديگر» ببينيد . بازی ها هم که ديگر افسوس : از امين حيايی بگويم که گويا ديگر بر او حرجی نيست يا از شکيبايی که گويا همه ء آن توانايی هايش در حراج است ؟!!
و يک نکته : نمیدانم يک سينماگر چگونه و با چه توجيهي راضي می شود تا زحمات بهرحال کشيده ء طی فيلمش را در پايان بندی (به شبهه ء عاريتی از خيام) چون جامی لطيف بر زمين بزند . چرا اين همه کشش و تعليق (حالا) کارشده در طي فيلم بايد در جايی که محل گشايش گره ء دراماتيک است ناگهان به اکشنی فوری فوتی و بزن و در برو ختم شود ... هنوز از دويدن حيايی بسوی شکيبايی و تيراندازی و «Ghost» و خودکشی و !!! سردرنياورده ام !!!!!!!!!!!!!

۲ - سايه روشن :
به خاطر حضور عزت الله انتظامی ، احمد نجفی ، و هنگامه قاضيانی در کنار هم بديدن «سايه روشن» حسن هدايت که قبلا" «تاريکخانه» نام داشت رفتم . به توقع تماشای فيلمی در حدود «آخرين بندر» («کازابلانکا»ی آداپته شده به فارسی) و سريال های «محاکمه» ی نه چندان خوش ساخت و «کارآگاه علوی» ی درخشان هدايت . و آنچه يافتم ... بسيار گرانبهاتر است . فيلمي شخصی و کاملا" متفاوت با کارهای قبلی هدايت (آنهم پس از ۷ سال دوری از سينما و حضور فرعی در تلويزيون) ، بی نياز به زمان و مکان . فيلمی بلند درباره ء : ... مرگ ، با محملی جنايی (نه چندان گيرا همچون «نام گل سرخ» امبرتو اکو) . هنگامه ء قاضيانی همان صاحب رستوران زن «محاکمه» است ولی باتاويل و منطقی . کارآگاه علوی اين بار فرسوده و است پير ، و نه پيگير مسائل پليسی موجودش . و ... احمد نجفی (که همچنان بخاطر شاه نقش هايش در «دندان مار» و «سگ کشي» تماشای بازی اغراق شده اش برايم جذاب و دلنشين است) ديگر کارآگاه علوی نيست ... بدمنی است دوست ... يک دوست ناباب ... از آنها که شايد دوستش داشته باشيد . البته ساخت و پرداخت فيلم کمال يک شاهکار را ندارد ، هرچند مضمون اين پتانسيل را داشته ، ولي ... توصيه مي کنم «سايه روشن» (تاريکخانه) را ببينيد . در خروج حال بدی نخواهيد داشت !