پيش درآمد !
جذابيت تماشاي فيلم «ديگران» در سينما فرهنگ ، عليرغم اطلاع از داستان ، کمتر از اولين بار نبود . حقيقت اينکه متاسف شدم چرا چنين فيلمي را از ابتدا اينگونه نديده ام : بر پرده ء عريض و با صدا و افه هاي صوتي مسحورکننده . اين بار «ديگران» را در کنار ديگران ديدم ، بين جمعيت ... همانگونه که قبلا وصف کرده ام : «آييني» . در سالن تاريک و مملو از تماشاگر ، با تماشاگراني که همه با هم مي ترسيدند ... يا به ترس خود مي خنديدند ، جمعيتي که با هدف واحد فيلم ديدن دور هم جمع شده بودند . از گفتگوهاي بيرون سينما و در سالن انتظار معلوم بود که تقريبا اکثريت فيلم را ديده اند ، اطلاع از داستان فيلم و آن سکوت و جذبه ... اين جمعيت و آن عده که متاسفانه راه به سالن پيدا نکردند و درصد مطلعين از داستان و حضور بهرجهت شان خبر از يک چيز مي دهد : واي به حال سينماي گلخانه اي که در برابر امواج بلندي چون «ديگران» قرار گيرد . دوستان صنوف مختلف سينمايي بجاي درگيري و مخالفت با يکديگر بهترست مراقب باشند . اگر فيلم هاي خارجي هم چون کالاهاي خارجي راه به مرزهاي اين بوم بگشايند ، رقابت آسان نخواهد بود ... که نه ، رقابت غيرممکن است . «ديگران» را تقريبا همه ديده بودند ، همانگونه که «با گرگها مي رقصد» را ! فيلم هاي اکشن نازل تر از آن را تصورکنيد که دوبله شده ، تمام روز اکران شوند ، در تهران و شهرستانها . بگذريم ...
از «ديگران» مي گفتم . يکي از جذاب ترين هاي من .هميشه با انتخاب بهترين ها مخالف بوده ام ، سنجش فيلم ها نسبت به هم اگر در ژانر و مضمون واحد باشند مقدورست [مثل «لوليتا»ي کوبريک و «لوليتا»ي آدرين لين يا «رواني» هيچکاک و «رواني» نمي دونم کي!] ولي فيلم هاي متفاوت در گونه و داستان و زبان روايت و ... را چگونه مي توان مقايسه کرد . مثلا چطور مي توان بين «همشهري کين» اورسن ولز و «راشومون» کوروساوا و «روزي روزگاري در امريکا» ي لئونه يا همين «ديگران» آمنه بار بهترين را برگزيد ؟ بهرحال «ديگران» را خيلي دوست دارم ، هم داستانش را و هم ساخت و جزئياتش را . از نظر من يک فيلم کامل ست . جزئيات داستان و ساخت داستان ، موسيقي ، بازي ها ، انتخاب بازيگران و بازيگرداني ، و ... بي نقصند . از آنجا که فيلم هاي پيچيده و مرموز تعليقي را خيلي دوست دارم ، تو يکي دو مطلب آتي شروع مي کنم به تعريف و تمجيد از آمنه بار و «ديگران» (: