
اتاق وحشت
کارگردان : ديويد فينچر
فيلمنامه : ديويد کوپ (با همکاري اندرو کوين والکر ، و گوين پولون)
بازيگران : جودي فاستر (مگ آلتمن) ، کريستين استوارت (سارا آلتمن) ، فارست ويتاکر (برنهام) ، دوايت يواکام (رائول) ، جارد لتو (جونيور)
تهيه کنندگان : گوين پولون ، جودي هافلند ، ديويد کوپ ، و سي چافين
توليد کمپاني سوني - توزيع کننده کمپاني کلمبيا
مدت زمان نمايش ۱۰۸ دقيقه - رنگي - زبان : انگليسي - محصول امريکا
درجه بندي نمايش : R
چشمان شما ، ذکاوت فينچر ، قدرت فاستر
سينما بيان «محتوا» در قالب «فرم» هاي تصويري است و نحوه ء تلفيق اين دو ميزان موفقيت سينماگر را تعيين مي کند . فينچر در «اتاق وحشت» با گزينش داستاني ساده قدرتي فزونتر از پيش بروز داده است . گزينش داستان ساده اين امکان را به هنرمند مي دهد تا با پرداختن به جزئيات ، آنرا عمق بخشد ، همانگونه که شکسپير در «هملت» داستان انتقام فردي ساده اي را به يک تراژدي عظيم تبديل کرده است .
ديويد کوپ فيلمنامه نويس فيلم هاي : پارک ژوراسيک ، راه کارليتو ، ماموريت غيرممکن ، دنياي گمشده ، چشمان مار ، تحريک پژواک ها ، و اخيرا مرد عنکبوتي ، در فضايي بسته با شخصيت هايي محدود و به کمک جزئياتي ظريف و متعدد ، موقعيت هايي محکم و متنوع آفريده است و فينچر با ديد تيز و فلسفه ء خاص خود در کار ، با نمايش اين موقعيت ها ، تعليقاتي به شدت نفس گير همچون لحظه ء انتظار تماشاگر براي پلک زدن يا نزدن مگ در گفتگو با پليس خلق کرده است . جزئيات مفصلي که در فصل آغازين فيلم در خصوص مختصات ساختمان و اتاق وحشت ارائه مي شود ، تاکيد دوربين بر تلفن همراه مگ ، تاکيد بر نوشيدن شراب و خواب عميق بعد از آن ، منع سارا از نوشيدن کوکا کولاي بيشتر ، تاکيد بر ميزان آشنايي مگ با سيستم تلويزيونهاي مدار بسته ء اتاق وحشت قبل از ورود مهاجمان ، جابه جايي مگ و دزدان در ااق وحشت ، و محدوديت هاي ناگزير طرفين در قبال يکديگر در هر مرحله ، و ... نمونه هاي بسيار ديگر شاهد اين مدعاست . فيلم فاقد «گاف» سازندگان و حماقت پرسوناژهاست ... هرجا که ايرادي به رفتار پرسوناژي يا نمايش پلاني بگيريد و آنرا به سهو عامدانه ء فيلمساز براي فريب مخاطب و راست و ريس کردن انتهايي فيلم نسبت دهيد ، به اشتباهي سهوي براي خود شما تبديل مي شود : به مراجعه ء شوهر مگ به در خانه بدون اينکه به پليس خبر داده باشد ، کشيدن پرده ء همسايه ء روبرو ، و يا مراجعه ء پليس به در خانه و مواجهه ء ايشان با مگ توجه کنيد . فينچر پيش از اين نيز با «هفت» (SEVEN) و «بازي» (The GAME) توانايي بالاي خود در کار با جزئيات و پيش آگهي را نشان داده بود ، اين بار او را در اين زمينه در کمال مي بينيم .
عده اي فينچر را به جهت واگويي ناهنجاري هاي شخصي و رفتارهاي پيچيده ء انسان امروزي در جوامع مدرن مي پسندند ، يعني آنچه که او در «هفت» يا «باشگاه مبارزه» بازنموده است ، اين گروه «اتاق وحشت» را به سبب داستان ساده ء آن تريلري معمولي و فيلمي متوسط يافته و از دورافتادگي آن نسبت به «هفت» و «باشگاه مبارزه» دلگيرند . ولي آنان که «بازي» را هم پسنديده اند با «اتاق وحشت» شيفته ء ريزه کاري هاي آن مي شوند و اين بار قدرت فينچر را نه در بيان «پيچيدگي هاي محتوايي» که در «کمال فرماليستي» خواهند ستود .
شيوه ء فيلمبرداري ، کار با دوربين ، نورپردازي مداوم در حد صفر لوکس نور ، کاربرد مناسب جلوه هاي ويژه ء کامپيوتري ، و استفاده از تکنيک جديد «تجسم اوليه» (Pre-Visualization) روند تدوين سريع ولي کم تقطيع (!) فيلم را فراهم آورده است ، روندي که باعث تداوم تعليق و کشش نفس گير و بي وقفه ء دراماتيک در اين فضاي محدود و موقعيت هاي متنوع شده است . «اتاق وحشت» از اين حيث به آثار الگوي سينماي تعليقي هيچکاک نظير : «طناب» ، «قايق نجات» ، و «پنجره ء عقبي» نزديک شده است .
دوربين در حکم چشمان شما و بعنوان «داناي کل» در فضاي خانه شناورست ، بدعت اين شيوه از دستاوردهاي بزرگ ذهن خلاقي چون ذهن فينچر است که شايد تنها سابقه ء آنرا بتوان به سکانس انتهايي فيلم «حرفه : خبرنگار» آنتونيوني نسبت داد . بازي چهار نفر از پنج پرسوناژ اصلي که همگي کارگردان سينما نيز هستند ، اجراي نقش چنين پرسوناژهايي در چنان محدوده ء مکاني اي را مقدور ساخته و واقع نمايي اجرا را براي تماشاگر ممکن کرده است . شخصيت برنهام (فارست ويتاکر) نيز اين بار برعکس پرسوناژهاي «هفت» و «باشگاه مبارزه» پرداخت شده و اين بار راه بازگشتي از شرارت باز گذارده شده است . مگ آلتمن هم از شخصيت يک زن معمولي و مغموم به ماده شيري جنگنده و تيزهوش بدل مي شود .
جودي فاستر با قدرت بازيگري استثايي اش در سراسر فيلم حضور دارد ، او با انصراف از رياست هيئت داوران پنجاه و پنجمين جشنواره ء کان و به اعتبار نام فينچر ، به محض مصدوميت و کناره گيري نيکول کيدمن ، ايفاي نقش «مگ آلتمن» را پذيرفت و با اقتدار ، غم ها و ترس ها و عواطف مادري و ذکاوت و جنگندگي او را با حضور در تقريبا ۹۵٪ نماهاي فيلم جان بخشيد .
کنراد هال پس از داريوش خنجي فيلمبرداري در حداقل امکانات نورپردازي و با زواياي بسيار محدود ... و حتي مسدود را ميسر نموده ، و هاوارد شور با موسيقي متن نامرئي خود در طول فيلم همراهي مان مي کند ، آيا پس از تماشاي فيلم موسيقي آنرا به ياد مي آوريد ؟
بهرحال «اتاق وحشت» بيشتر مورد توجه تماشاگران تيزبين و علاقمند به جزئيات است ، آنان که از «فرم» فيلم هم لذت مي برند ، فيلم در داستان گويي ، چيزي بيشتر از يک داستان ساده ء چند خطي را روايت نمي کند .
... و فينچر بعد از شکست تجاري «باشگاه مبارزه» ، با روايت ۱۰۸ دقيقه اي يک داستان ساده و تريلري معمولي ، قدرتش در پرداختن به کمال و فتح توام گيشه را ثابت مي کند . او در همين تريلر ساده با حرکات دوربين مستمر و بدون قطعش تعليق هيچکاکي ، و با سخت گيري هايش در نورپردازي و فضاسازي (که منجر به کناره گيري داريوش خنجي شد) وسواس کوبريکي ضميرش را آشکار کرده است ... فينچر کارگرداني ست براي تمام فصول .