... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

یکشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۱


سينماگران بزرگ تاريخ سينما

استنلي كوبريك - Stanley Kubrik



شغل : كارگردان ، سناريست ، تهيه كننده
متولد: ۲۶ جولاي ۱۹۲۸ در شهر نيويورك
درگذشت : ۸ مارس ۱۹۹۹ مصادف با ۱۶ اسفند ۱۳۷۷


در ۲۶ جولاي ۱۹۲۸ در محله ء برونکس نيويورک متولد شد . در سن ۱۳ سالگي به جاز ، شطرنج ، و عکاسي علاقمند بود . در حاليکه در دبيرستان ويليام تافت تحصيل مي کرد عکسهاي خود را به مجله LOOK مي فروخت و در ۱۷ سالگي عكاس آن مجله بود ، بواسطه ء کار در مجله به تمام امريکا سفر کرد ، بعنوان دانشجوي ميهمان در کلاسهاي درس ليونل تريلينگ ، مارک ون دورن و موسس هاداس در دانشگاه کلمبيا شرکت مي کرد . در کلوپ هاي مارشال و منهتن بر سر پول شطرنج بازي مي کرد ... و با پولي که شخصا بدست آورده بود سينما رادر ۱۹۵۱ با ساختن فيلمهاي «روزنبرد» ، «Flying Padre» ، و «Seafarers» آغازكرد . فيلم نخست او «روز نبرد» يک فيلم مستند ۱۶ دقيقه اي در باره ء بوکسوري بنام والتر کارتيه ( از سوژه هاي عکاسي اش در مجله ء LOOK ) بود ، با آموزش کار از جانب فردي که وسايل را به او کرايه داده بود ، کوبريک کار خود را بعنوان کارگردان ، فيلمبردار ، تدوينگر ، و صدابردار آغاز کرد . «روز نبرد» بعدها بوسيله ء RKO براي نمايش در مجموعه ء «اين امريکاست» خريداري شد و در سالن نمايش پارامونت نيويورک به نمايش درآمد ، و سود مختصري براي کوبريک جوان بجا گذاشت . کوبريک از مجله ء LOOK استعفا داد تا بطور تمام وقت به فيلمسازي بپردازد . RKO سرمايه ء ساخت فيلم مستند ۹ دقيقه اي بعدي او در باره ء پدر فرد اشتاتمولر (که با بالن بر فراز منطقه ء فقرزده ء نيومکزيکو پرواز کرده بود) با نام «پدر پرنده» را تامين کرد و اتحاديه ء بين المللي Seafarers سفارش فيلم تبليغاتي اي با همين نام را به او داد و نخستين فيلم رنگي کوبريک با نام Seafarers ساخته شد . در ۱۹۵۳ باسرمايه كم و شخصي۱۳۰۰۰ دلاري خود و اقوامش «ترس و هوس» و در ۱۹۵۵با ۴۰۰۰۰ دلار «بوسه قاتل» را ساخت . در ۱۹۵۶ با تهيه كنندگي جيمز ب هاريس و با ۳۲۰۰۰۰ دلار سرمايه فيلم حرفه اي «كشتن» را ساخت ، و سپس بهمراه کالدر ويلينگهام رمان نويس سناريوي «راز سوزان» را نوشتند که هيچوقت ساخته نشد . اين دو در ۱۹۵۷ بر اساس داستان همفري کاپ فيلمنامه ء «راههاي افتخار» را نوشتند که هيچ کمپاني اي حاضر به ساخت آن نشد تا وقتي که کرک داگلاس سناريو را پسنديد ، نتيجه اولين اثر کلاسيک کوبريک بود و به عقيده ء برخي اين فيلم هنوز از استثنايي ترين فيلم ها درباره ء جنگ است . کوبريک در ۱۹۶۰ «اسپارتاكوس» (تنها فيلم استخدامي اوبه عنوان كارگردان - به سفارش کرک داگلاس - براي شركت هاي فيلمسازي هاليوود) را ساخت ، پس از اختلاف بر سر ساخت اسپارتاکوس با کرک داگلاس و نهايتا کمپاني هاي فيلمسازي به فيلمنامه نويسي روي آورد و ۶ ماه هم با مارلون براندو بر سر ساخت «سربازهاي يک چشم» همکاري داشت ، تا اينکه براندو تصميم گرفت خود فيلم را بسازد ! در ۱۹۶۱ امريكا را ترك كردو در انگلستان مقيم شد. و در ۱۹۶۲ «لوليتا» ي ولاديمير نابوكف ( داستان عشق يك مرد ميانسال به يك دختر ۱۲ ساله ) را با سرمايه گذاري ۱۵۰۰۰۰ دلاري حالا ديگر دوست قديمي اش جيمز ب هاريس به فيلم برگرداند و براي عيني تر كردن داستان سن دخترك را ۲ سال اضافه نمود. در ۱۹۶۴ فيلم «دكتراسترنج لاو، يا: چگونه يادگرفتم وحشت را كنارگذاشته و بمب را دوست بدارم .» كه به تعبيري عجيب ترين كمدي ۳۰ ساله اخير در مورد احتمال وقوع جنگ اتمي است را ساخت ، فيلم او را بعنوان کارگردان ، فيلمنامه نويس ، و تهيه کننده کانديد اسکار و مورد توجه منتقدين کرد . موفقيت لوليتا ، استرنج لاو ، و اسپارتاكوس به كوبريك اختيار انتخاب داد . آزادي عمل بينظيري مشابه آنچه كه اورسن ولز در زمان ساخت «همشهري كين» مدعي آن شده بود.
نخستين نتيجه اين آزادي ، ساخت «۲۰۰۱ - يك اوديسه فضايي» در ۱۹۶۸ بود ، کوبريک آرتور سي کلارک را براي آداپتاسيون (تطبيق) اين داستان به فيلمنامه به همکاري فراخواند ، نتيجه کانديداتوري اسکارهاي بيشتر و دريافت تنها اسکار خود براي طراحي جلوه هاي ويژه ء فيلم بود . اين فيلم سرژانر اين گونه فيلم هاي علمي - تخيلي قرارگرفته و با جلوه هاي ويژه تصويري و صوتي خود ، در دهه ۱۹۹۰ نيزهمچنان چهارچوب اصلي اين ژانر را تعيين مي كند. (درخصوص ۲۰۰۱ بايد جداگانه سرفصلي براي بحث باز نمود) .


کوبريک بعد از ۲۰۰۱ قصد داشت فيلمي درباره ء ناپلئون بناپارت بسازد ، ولي بودجه ء سنگين و گزاف کار مانع وي شد . بهمين جهت در تعقيب ۲۰۰۱ - ... ، كوبريك در سال ۱۹۷۱ فيلم آينده نگر "پرتقال كوكي" را ساخت ( كه نمايش آن در حال حاضر در امريکا و انگلستان ممنوع است ) با داستاني در مورد تعقيب رفتار بي ريشه و خلاف اصول و غيرعادي جوان ضداخلاقي بنام آلکس ، عليرغم انتقادات همه جانبه ، «پرتقال کوکي» هم کانديداتوري سه اسکار را براي او بعنوان بهترين فيلمنامه نويس ، کارگردان ، و تهيه کننده به همراه داشت .

در ۱۹۷۵ كوبريك داستان قرن هجدهمي "باري ليندون" را با اوج فضاسازي و نورپردازي اي كه تا آن تاريخ در سينما سابقه نداشت ، ساخت . کوبريک در ساخت باري ليندون ، براي اولين بار درتاريخ سينما ، فيلمبرداري در نور شمع و بدون کمک لامپ هاي نورپردازي را تجربه کرد و متخصصين فني براي اين منظور ۲ لنز جديد ابداع نمودند و بدين گونه صنعت سينما نيز در کنار هنر سينما مديون کوبريک شد ، اگرچه فروش ۱۱ ميليون دلاري فيلم شکست تلقي مي شد ، ولي کانديداتوري ۷ اسکار (بيش از ساير فيلم هاي او) بانضمام نامزدي براي ۳ اسکار هميشگي بهترين کارگردان ، نويسنده ء فيلمنامه ، و تهيه کننده (بهترين فيلم) موفقيتي جديد براي کوبريک محسوب گرديد .



شايد عدم موفقيت تجاري باري ليندون ، باعث شد تا در ۱۹۸۰ كوبريك داستان ترسناك استيفن كينگ بنام "شاينينگ " را بسازد . فيلمي كه خود در سينماي وحشت سرمشقي متفاوت و منحصر بفرد تلقي ميشود ، فيلم با موفقيت تجاري روبرو شد ، ولي اين بار از اسکار خبري نبود .

در ۱۹۸۷ كوبريك رمان جنگي گوستاو هاسفورد بنام "غلاف تمام فلزي " را ساخت . در «غلاف تمام فلزي» آموزش نظامي در نيمه ء اول فيلم خودي ها را منکوب و منهدم مي سازد ، و در نيمه ء دوم ديگران را ... نتيجه ء فيلم تقبيح نظامي گري ست و دروغ ها و فجايع آن . در اين فيلم قدرت نظامي امريکا و فساد (ـه) آفريده ء آن به نقد کشيده مي شود و فيلم در کنار راه هاي افتخار از فيلم هايي هستند که بر قله ء اين ژانر مي ايستد .



کوبريک به استثاي «ترس و هوس» که با ويديويي کردن آن مخالفت کرد ، اجازه داد تا ساير فيلمهايش بصورت ويديويي تکثير شوند . او در ماه مي سال ۱۹۹۰ بهمراه مارتين اسکورسيسي ، وودي آلن ، فرانسيس فورد کاپولا ، استيون اسپيلبرگ ، رابرت ردفورد ، سيدني پولاک ، و جورج لوکاس «بنياد فيلم» را که هدف آن کمک به گسترش سينماگري فيلمسازان مستقل بود ، تشکيل دادند .

كوبريك در تقريبا" تمامي آثار خود (عليرغم تنوع ژانر) موضوع رفتارهاي غيرانساني و بيگانگي بشري از انسانيت را در جوامع و زمانهاي مختلف به تصوير مي كشد . شايد اصلي ترين دلمشغولي و مولفه ء او در فيلم هايش نقد قدرت و توانايي بشر ، و تالي فاسد آن براي خود او باشد . او در اين راستا در تكنيك و تصويرگري مفاهيم به چنان درجه اي ازتسلط و بيان رسيده (بخصوص در ۲۰۰۱ ،استرنج لاو ، و پرتقال كوكي ) كه كمتركارگرداني بدان دست يافته است . وي فيلم چشمان باز بسته - EYES WIDE SHUT راپس از حدود ۱۰ سال از آخرين فيلمش ، با بازي تام كروز و نيكول كيدمن و با داستاني پيچيده در کاوش روح انسان و سرکشي غريزه و حسادت و ... ساخت . .



فيلمي كه قريب ۲ سال توليد آن به درازا كشيد ، (كوبريك پرفکسيونيستي بود که به وسواس و سخت گيري در برداشت تك تك نماها و تكرارهاي مداوم شهرت قديمداشت و ازاين نظر بر استاد فقيد كوروساوا نيز پيشي گرفته بود) و هنرپيشه هاي پولسازي چون كروز و كيدمن را عملا" مقيم انگلستان کرد . کوبريک از معدود اساتيد معتبر تاريخ سينماست که در عين حفظ خط مشي فکري خود بعنوان يک سينماگر مولف ، مضامين موردعلاقه ء خود را در ژانرهاي متنوع - از جنگي گرفته تا کمدي - تجربه نموده است .



كوبريك پس از ملاحظه تمهيدات تصويري «ژوراسيك پارك» و دستاوردهاي كامپيوتري دريم وركز و ... ، قصد داشت پروژه ء .A.I (هوش مصنوعي) خود را آغاز نمايد که متاسفانه درگذشت . پروژه ء .A.I توسط استيون اسپيلبرگ در مقام احترام به پيشکسوت و استاد سينما کوبريک با شيوه ء نيمي کوبريکي - نيمي اسپيلبرگي با همين نام ساخته و پخش شد .

وي در نيمه شب هفتم مارس سال ۱۹۹۹ به عارضه ء سکته ء قلبي در هنگام خواب و در سن ۷۰ سالگي قبل از به نمايش درآمدن آخرين فيلم خود Eyes Wide Shut كه چند روزي بيشتر از تمام شدنش نمي گذشت چشم از جهان فروبست . روانش شادباد .

  [ ۹:۰۶ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب