... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

یکشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۱

بحران سينما

بحثي نظري در باره ء بحران هاي اقتصادي در سينماي جهان و ايران

با پيدايش رسانه هاي تصويري جديد مثل ويديو ، ماهواره ، و تكوين برنامه سازي هاي تلويزيون و گرانتر شدن روزافزون هزينه هاي صنعت فيلمسازي و تماشاي فرآورده هاي آن ، علاقه به تماشاي فيلم در سالن هاي سينما كمتر شده و با پيشرفت سريع تكنولوژي و پيدايش تكنيك و فن آوري هاي جديد مولتي مديا نظير تكوين سيستم MPEG4 و Rea Time اين نقصان تقاضا فزونتر نيز خواهد شد . توليد در سينماي سراسر جهان معضل پيدا کرده و سينما در اروپا نيز افول مي کند . فقط امريکا با صنعت غول آساي فيلمسازي و با شگردهاي خاص سينماگري همچنان در جلب و جذب مخاطبان سينما موفق بوده است . تبليغات عظيم ، جلوه هاي ويژه ء صوتي و تصويري ، ستاره سازي ، روياپردازي ، و ... باعث شده تا امريکا تقريبا تمام بازارهاي جهاني را در انحصار خود داشته باشد . البته همين تماشاگران امريکايي هم که به تماشاي ستارگان و تکنولوژي ، و براي غوطه وري در دنياي تخيل و رويا به سينما مي روند نيز در قياس با بينندگان فيلم هاي پرفروش دوران طلايي همين سينما بسيار اندک و معدودند و بزرگان صنعتي چون جورج لوکاس نيز درآمدهاي خيره کننده ء خود را بيشتر از طريق درآمدهاي جانبي تدارک مي بينند تا از طريق فروش گيشه (به فروش اسباب بازيها و تي شرت ها و ... و ... «جنگ ستارگان» ها توجه کنيد) .

... بهرحال بايد پذيرفت که دوران فيلم ديدن به شکل آييني در سالنهاي تاريک به سر رسيده و امروزه بيشتر فيلم ها از طريق ماهواره ها ، DVD ، VCD ، و شبکه هاي کابلي (که خود در حال انقراضند) و تلويزيوني ديده مي شوند . در اين ميان هنر سينما (بخش کمتر سرمايه و هزينه بر) روز به روز به هنري نخبه و فرهنگي و براي مخاطبان خاص تبديل مي شود . به روايتي بر سينما همان مي رود که در آغاز قرن بيستم بر تئاتر رفت . در دوران قبل تر تئاتر تقريبا هنري همگاني بود ، ولي پس از ظهور سينما که مي توانست هنر نمايش را بواسطه ء ماشينيزم و مکانيزگي تکثير و نمايش را وسيع و عام کند نفوذ عمومي خود را از دست داد و جز در موارد استثنايي به هنري نخبه بدل شد . سينما (به مفهوم آييني اي که در بالا بدان اشاره شد) نيز در آينده اي نه چندان دور به تاريخ خواهد پيوست و جز کاربردي محدود براي علاقمندان خاص استفاده اي نخواهد داشت . در اين وضعيت ساخت فيلمهاي داستاني و تفنني براي نمايش در صفحات خانگي گسترش يافته و طيف تماشاگران عام را با خود خواهد برد . «سينما» خواهد ماند و «سينما دوستان» .

سينماي ايران نيز متاثر از شرايط جهاني سينما چه در دوران قبل و چه بعد از انقلاب همواره با دو مشکل اساسي مواجه بوده است : جهت دهي هاي سياسي - اجتماعي (سياست هاي سينمايي حاکميت) ، و ضعف ساختاري - محتوايي ناشي از گزينش داستان (که خود شاخه اي از مشکلات جهاني سينما نيز هست) و ساخت و پرداخت فيلمسازان ايراني . حال با افزودن اين موارد به بحران جهاني سينما به سهولت وخامت اوضاع اقتصادي سينما در ايران که نه ستاره سازي را مي پذيرد ، نه از تکنيک هاي بالاي آنچناني برخوردارست ، نه از حداقل تکنيک هاي نمايشي جهاني بهره مي برد ، نه با داستانهاي کنوني وجه روياپردازي داشته ، و نه آزادي در کاربرد مفاهيم را دارد ، مي توان پي برد .

شايد مقولاتي نظير سينماي ديجيتال ، يا سينماي هاليوود فعلا اميدهايي براي مواجهه با بحران سينمايي جهان باشند . ولي براي سينماي ايران بايد فکري کرد . فکري که از اميدواري به کمک هاي دولتي (که خود وابستگي زا و خط مشي گراست) بري باشد و بتواند جدا از سينماي هنري - تجريدي جوابگوي سليقه ء عام نيز باشد . اين تفکر هرچه باشد استقلال نسبي سينماي ايران را هم بطور نسبي تضمين خواهد کرد .

  [ ۳:۱۸ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب