خانه ام ابريست
يکسره روي زمين ابريست با آن
باد مي پيچد
يکسره دنيا خراب از اوست
و حواس من!
آي ني زن که ترا آواي ني برده ست دور از ره کجايي؟
خانه ام ابريست اما
ابر بارانش گرفتست
در خيال روزهاي روشنم کز دست رفتندم
من به روي آفتابم
مي برم در ساحت دريا نظاره
و همه دنيا خراب و خرد از بادست
و به ره ، ني زن که دائم مي نوازد ني ، در اين دنياي ابراندود
راه خود را دارد اندر پيش