چند روز اخير بنا به مناسبت هايي چندتا فيلم ديده و ناديده رو ديدم ، بين نديده ها “ مرد باراني “ ابوالحسن داوودي (1378) متعجبم كرد ، يادم مياد كه در زمان نمايشش چندان هيجاني براي ديدنش نداشتم ، به دلايل متعدد كه شايد برخي ش عبارت باشه از :
- زيادي دمه دست بودن فرامرز قريبيان اين سالها
- خانم مهتاب كرامتي كه زيباييش اين روزها علت حضورش در انواع ژانرها شده از كمدي تا ملودرام و ...
- عدم شناخت آن زمانم از كيهان ملكي
- نداشتن توقع چنداني از داوودي
و اما علت تعجبم : فيلم از فيلمنامه اي متفاوت و غيرمعمول در سينماي ايران برخوردارست ، روال پيشبرد داستان و شخصيت پردازي فيلمنامه و ساخت كارگردان تقريبا“ بي نقص است ، از پرسوناژ پسر و دختر دكتر باراني گرفته تا دكتر حكاك و آهي و پروين (همسر دكتر باراني- نگاه كنيد به سكانس بيداري او در طول شب بر بالين دكتر و تشويق شوهرش به ترك خود) كارآمد و در پيشبرد داستان موثر هستند (هرچند بخاطر مشاركت داوود ميرباقري در نوشتن فيلمنامه رد پر رنگ تسليم زن در مقابل مردسالاري شايد مطبوع ميرباقري بهرحال به چشم مي آيد) كه اين موضوع نه در بافت داستان كه در نمايش نيز مشهودست . موسيقي ناملموس و غيرتحميلي ، به ظرافت در فضاسازي حضور دارد و چندان آزارنده و آرشه كش ! نيست . بهرحال استفادهء كم از موسيقي و كار با ميزانسن و ديالوگ ها در همين حد خود غنيمتي ست براي سينماي ايران كه به ندرت به سراغ درام رفته و هرگاه هم حركتي در اين سو داشته مقصد ملودرام از آب درآمده است ! بازي ها هم غيرمنتظره بود ، هرچند فرامرز قريبيان از بازي هاي درخشانش در “ گوزنها “ و “ خاك “ و “ غزل “ همچنان فاصله اي بعيد دارد ولي در نقش دكتر باراني عجول و كم ظرفيت ولي تيزهوش و انساندوست و... عاشق و متعهد بسيار خوب ظاهر شده بدون اغراق (كه البته فيلمنامه و كارگرداني نيز در اين بخش سهم عمده دارد) و با بكارگيري ميميك هاي صورت و حركت هاي حسي و به يمن گريم مناسب با همراهي بازي بازيگران مقابل نقش خود را در اين درام بخوبي به پيش مي برد ، و حضور مهتاب كرامتي نيز الحق به جاست ؛ چونان زيبايي اي در كنار خصائل خوب ديگر " زيبا " مي تواند محرك عشق “ باراني “ باشد . و اما كيهان ملكي كه در هرنقشي ظاهر شده موفق از كار درآمده ، در خصوص او كلمات ياريم نمي كنند بايد بازي او را ديد و قضاوت كرد . فيلمبرداري فيلم هم مناسب بود ، كادرهاي اكثرا“ مديوم شات براي حفظ جنبه ء روايي با گرفتگي نور متناسب با فضاي روحي دكتر باراني . زواياي دوربين در اكثر اوقات از سطح شانه و با كادربندي روي پرسوناژها كه غالب داستان را با ديالوگ پيش مي برند بوده و تماشاگر را با ارتفاع هاي متفاوت از حس خارج نمي كند . تدوين نيز با ريتم متوسطي كه دارد هم مانع خستگي و كسالت تماشاگر مي شود (نگاه كنيد به قطع هاي متعدد تصوير در جلسه ء كميسيون پزشكي با حضور دكتر حكاك و باراني) و هم ريتم تقريبا“ آرام لازم براي ارائةء درام را فراهم مي آورد .
... مثل اينكه خيلي از فيلم خوشم آمده ، اينطور نيست ؟ (: