"حرامزاده های لعنتی"
Inglourious Basterds - 2009
کوئنتین تارانتینو
http://www.imdb.com/title/tt0361748
پایان جنگ جهانی، آنطور که دلمان می خواست
ارزیابی : ****
"حرامزاده های لعنتی" کاملا به سبک فیلم های تارانتینوست و با پختگی بیشتر. فیلم که با اشتباه عمدی ِ نوشتاری نام خود را وامدار فیلمی ایتالیایی با عنوان The Inglorious Bastards (Quel maledetto treno blindato) ساخته سال 1978 انزو جی. کاستلاری است ، همچنان عامدانه و لذتبخش بدون هیچ اِبایی، از آثار بزرگ سینما وام می گیرد. تارانتینو در فصل بندی فیلم جدیدش، از همان ابتدا با ذکر عبارت "روزی روزگاری ..." سبک ساختاری سرجیو لئونه در سه گانه ء معروفش (که با "روزی روزگاری در غرب" - در ایران : داستان بزرگ غرب آغاز می شود) را به کار می گیرد. داستان فیلم از قطعات مختلف یک پازل تشکیل می شود که نهایتا" در کنار هم با اجزای کامل ، پیکره و ساختار اصلی فیلم را شکل می دهند. تارانتینو در "حرامزاده های لعنتی" خود ِ خودش است، با همان دیالوگهای اضافی ِ بیراه ولی جذاب ، معرفی نوشتاری پرسوناژها در فیکس فریم های مخصوص خودش [معرفی "شوشانا دریفوس "(ملانی لورن)در آغاز فصل سوم یا سران نازی در همین فصل، نمای شاخص از پا در فصل سوم در گفتگوی سرهنگ "هانس لاندا" (کریستوف والتز) با "بریژیت فون همرمارک "(دایان کروگر)- در گفتگوی خصوصی در سالن سینما یا بازجویی "آلدو (آپاچی)رین" (براد پیت) از بریژیت فون همرمارک در فصل چهارم] .
البته تارانتینو در این فیلم متحول تر شده ، دیالوگ ها بشدت پرکشش و تعلیق آفرین اند و با رساندن تماشاگر به اوج التهاب هرگز هدر نمی روند و به صحنه ای انفجاری ِ خشن یا اکشن ختم می شوند. فیلم سرشار از چرخش های پیش بینی نشده در جزئیات و داستان است و درخشان ترین چرخش را در فصل پایانی شاهدیم. سرهنگ لاندا هم با شخصیت پوآرو و شرلوک هلمز گونه اش با بازی برنده ء جایزه ء بهترین بازیگر کن 2009 (که از حداقل کاندیداتوری اسکار این نقش هم نباید تعجب کرد) سرآمد ِ بازیگران آن است. فیلم بشدت به زبان شناسی تکیه دارد و از این لحاظ نقطه عطفی در سینمای جنگ جهانی دوم تلقی می شود، آلمانی ها و فرانسوی ها و انگلیس ها و ... تا بحال در فیلم های جنگی امریکایی یا انگلیسی اکثرا" انگلیسی صحبت می کردند (نهایتا" با لهجه ای متفاوت) در "والکیری" هم هرچند شروع فیلم به زیان آلمانی است ولی سریعا" با چرخشی به انگلیسی تبدیل می شود، در "حرامزاده های لعنتی" اهالی هر کشور به زبان خود صحبت می کنند و مفاهیم از طریق زیرنویس به تماشاگر منتقل می شود، لهجه در چند بخش کاربرد دراماتیک و تعیین کننده ء خط داستانی فیلم را دارد. سرهنگ لاندا به چهار زبان آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی به خوبی صحبت می کند (هم اوست که تارانتینو در جایی گفته بدون حضورش ساخت فیلم بخاطر نقش دیالوگ ها و زبان عملا" منتفی می شده است) ، براد پیت نیز در ایفای نقش خود کاملا راحت است و کوچکترین ضعفی بروز نمی دهد (شاید بهمین دلیل است که مورد اقبال برادران کوئن و استیون سودربرگ قرار گرفته). موسیقی فیلم همچون سایر آثار تارانتینو در اغلب بخش ها مدیون آثار قدیمی انیو موریکونه است و فضاسازی با این خاصیت شکل می گیرد. به همین واسطه "حرامزاده های لعنتی" شاید تنها فیلم جنگی است که حال و هوای وسترن (خصوصا" روزی روزگاری در غرب) را دارد. طنز و شوخی در تاروپود فیلم نامه همچون سایر آثار تارانتینو تنیده شده و با وجهی کاملا" دلپذیر ، خشونت ِ عمیق فیلم را تلطیف می کند. در فصل پنجم ِ "انتقام از چهره ء شاخص" با اوج پرداخت تعلیقی - فانتزی با رنگ بندی ِ زیبا و تندِ قرمز و پرداخت بسیار محکم کارگردان روبرو می شویم ، آنجا که فیلم ِ تبلیغاتی رایش به حلقه ء چهارم رسیده و نقشه ء شوشانا آغاز شده و با نقشهء "حرامزاده های لعنتی" ناخواسته و ندانسته امتزاج می یابد.
به روایت فیلمنامه و آخرین جمله ء فیلم که بلافاصله به نام تارانتینو در پایان بندی ختم می شود ، "آلدو" (تارانتینوی تلویحی فیلم) می گوید:
"فکر کنم این ممکنه شاهکارم باشه!" و یقینا" "حرامزاده های لعنتی" جزو بهترین کارهای تارانتینو و احتمالا شاهکار دیگری از او محسوب می شود. تارانتینو برای این فیلم کاندیدای جایزه ء بهترین کارگردانی کن 2009 شد.