... از سينما و

"بمحض برخورد با بزرگترين عشق زندگی ، زمان متوقف می شود - "بيگ فيش

سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۷



بعد از خواندن بسوزان

Burn after reading – 2008

اتان و جوئل کوئن

http://www.imdb.com/title/tt0887883



کمدی ابلهان

ارزیابی : ***

وقتی در 1934 فرانک کاپرا کمدی - رمانتیک "در یک شب اتفاق افتاد" با بازی کلودت کولبرت و کلارک گیبل را ساخت ، کمتر می شد در ادامه ء آن به شاخه ای فرعی از سینمای کمدی فکر کرد که امروزه در اغلب آثار کمدی (بخصوص) برادران کوئن (مثل "اوه برادر کجایی؟" ، "لبووسکی بزرگ" ، "سنگدلی تحمل ناپذیر" ، یا حتی در "فارگو" با شکل بوف آن) برخورد می کنیم. این شاخه ء کمدی را امروزه "کمدی ابلهان" (Screwball comedy) می نامند. کمدی ای که با رفتار حتی جدی ِ آدمهای خُل خُلی و کمی هم ابله پیش می آید ، گونه ای که بجای موقعیت های کُمیک بیشتر موقعیت های جدی و حتی فاجعه آمیز را برای خندیدن دستمایه قرار می دهد.

کوئن ها در چرخش این بارشان در فیلم سازی (بعد از تریلر مخوف "جایی برای پیرمردها نیست") بسراغ موضوعی کمیک و در عین حال مخوف رفته اند. دنیای بی رحم CIA این بار دستخوش موج های بلند تمایل زنی به نام لیندا لیتزکی (فرانسیس مک دورماند) برای جراحی های زیبایی (لیپو ساکشن) باسن و سایر اندام های خود شده که برای این منظور به پول نیاز دارد، البته او همدست طماعی هم دارد : چاد فلدیمر (براد پیت) که در بلاهت و بی خیالی گوی سبقت را از لیندا می رباید. آزبورن کاکس (جان مالکوویچ) تحلیل گر CIA ناگزیر به استعفا از سازمان شده (و گرنه تنزل مقام پیدا می کرد) و همسر خائنش کاتی (تیلدا سوئینتون) که قصد ازدواج با معشوق خود هری فارر (جرج کلونی) را دارد به تجویز وکیلش اطلاعات و خاطرات شوهرش را از کامپیوتر شخصی او سرقت می کند ، CD اطلاعات بدست لیندا و چاد می افتد و آنها برای باج گیری با آزبورن تماس می گیرند. امتناع آزبورن از باج دهی چنان پیچ و خم دلهره آور و کمیکی ایجاد می کند که باید ببینید ...

فیلم از یک (یا دو یا چند) کارگردان درجه 2 یا حتی یک کمتر معروف ، فیلم ِحتی بسیار خوبی تلقی می شود ولی برای کوئن ها کم است! مقصر خود آنها هستند ، با فیلم قبلی یا "مردی که آنجا نبود" یا "فارگو" یا ... باید خیلی جلوتر از اینها باشند. نه این از جانب آنها یک کار (با کمی اغماض) فقط خوب است ، عالی نیست!!!

  [ ۱۱:۵۵ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷


پاندای کونگ فو کار

Kung Fu Panda – 2008


مارک آزبورن ، جان استیونسون


http://www.imdb.com/title/tt0441773


پاندای شیرین اسطوره می شود


انیمیشن شیرین و دلپذیر "پاندای کونگ فو کار" را میهمان بخش انیمیشن کمپانی دریم ورکز ِ اسپیلبرگ و لوکاس (DreamWorks Animation) هستیم. شرکتی که از سال 2001 با انیمیشن "شرک" در رقابت با پیکسار (Pixar) که از 1995 با "داستان اسباب بازی" یکه تاز بود*، وارد این میدان شد.

با وجودی که منکر جذابیت آثار درخشان دریم ورکز نمی توان شد ("شرک" های 1 و 2 و 3 ، "داستان کوسه"، "ماداگاسکار"، "فیلم زنبور"، و حالا "پاندای کونگ فو کار" همه با جذابیت های خاصی میلیون ها تماشاگر را در جهان بخود اختصاص داده اند) ولی باید اذعان داشت که سابقه و جذابیت کارهای پیکسار از جنس دیگری است. قیاس حتی بالاترین آثار دریم ورکز (شرک) و همین انیمیشن اخیر با روح و طراوتی که در آثار پیکسار موج می زند دشوار است ، جدیدترین اثر پیکسار "وال-ای" (Wall-E) یا اثر کمی قبلترش "راتاتویل" (Ratatouille) را در نظر بگیرید تا ... "داستان اسباب بازی" (Toy Story) در سال 1995.

بگذریم ... "پو" پاندای تنبلی است که کونگ فو و قهرمانی را در خواب می بیند. او بر دامنه ء کوه معبد شائولین با پدر ِ اردکش!! رشته می فروشد. استاد پیر "اوگ وی" در پی "اژدهای جنگجو" مبارز افسانه ای برای نبرد با "تای لونگ" شاگرد ناخالف او و استاد زیردستش "شیفو" است. شیفو ، تای لونگ را آموزش داده و به غفلت نهاد پلید و قدرت طلب او را نشناخته ، هنگام آموزش آخرین فن ، اوگ وی که درون او را شناخته از آموزش امتناع و او را زندانی کرده ، حال اوگ وی با شهودی ناگهانی دریافته که تای لونگ بزودی آزاد می شود و این برای اهالی دره ء صلح (محل زندگی شان) بسیار خطرناک است . اوگ وی در پی انتخاب قهرمانی افسانه ای برای مواجهه با تای لونگ است و پاندا از سر اتفاق در مقابل او قرار می گیرد ...

باقی موقعیت های درخشان کمدی است و ظرافت و خوش ذوقی سازندگان و انیماتوریست ها که از دنیای تخیلی نقاشی ، چنین تصاویر خوش آب و رنگ و پُر کِشش و شادی را بیرون کشیده اند.

* - شرکت های انیمیشن ساز دیگر (مثل MGM و اسامی دیگر در لیست استودیوهای انیمیشن ساز این پیوند) یا تولید قابل پخش بین المللی نداشته اند، یا تعداد تولیداتشان بسیار اندک بوده است.

  [ ۵:۲۳ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۷


پلیس

Un Flic – 1972


http://www.imdb.com/title/tt0067900

 

ژان پیر ملویل


 


آخرین شاهکار


از ژان پیر گرومباخ (ملویل) بعنوان پدرخوانده ء موج نوی سینمای فرانسه یادکرده اند. هنرمندی با 14 اثر در کارنامه ء کارگردانی که حداقل شش فیلم از این مجموعه را بعنوان فیلم های کلاسیک و سرژانر می شناسیم. او به جهت علاقه ء وافرش به هرمان ملویل ، نام فامیل هنری خود را از وی وام گرفت. از شاخصه های آثارش باید سکوت و دقت در پرداخت وقایع از لحاظ جزئیات زمانی و مکانی را ذکر کرد. روایت در آثار او بیشتر از طریق بیان تصویری صورت می گیرد تا بیان کلامی ، بهمین جهت دیالوگ در اغلب آثار او کمتر مطرح است.

در "پلیس" باز هم با گونه ء فیلم نوآر مواجهیم. گروهی چهارنفره به رهبری سیمون ( ریچارد کِرِنا) که با همسرش کاتی (کاترین دونوو) یک کاباره را اداره می کنند ، پس از سرقت از بانک یک شهر کوچک می گریزند و یک نفر آنها زخمی می شود. کمیسر ادوارد کُلمن (آلن دلون) در ضمن کارهای روزمره ، در تعقیب یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر با اسم مستعار ماتیوی چمدانی (لئون مینیسینی) است ، گروه سارقان همدست زخمی خود مارک آلبوئی (آندره پوسه) را به درمانگاهی می سپارند و رد خود را گم می کنند. کُلمن دوست نزدیک سیمون است و با کاتی رابطه دارد ، سیمون پروژه ء سرقت موادمخدر ماتیوی چمدانی از قطار را از طرف خود ماتیو می پذیرد. گروه سارقان به واسطه ء شناسایی مارک توسط پلیس ناچار می شوند او را در بیمارستان به قتل برسانند. سیمون سرقت موادمخدر از قطار را با موفقیت به انجام می رساند. کلمن از طریق مارک رد ِ بقیه اعضای باند را پیدا کرده و با دستگیری لوئیس (مایکل کنراد) از او درباره اسامی بقیه اقرار می گیرد. پل وبر (ریکاردو کوچیلا) مدیر قبلی بانک که از سر استیصال و بیکاری رو به سرقت آورده بود ، از شرم خودکشی می کند. سیمون که خود را مخفی کرده برای فرار به کاتی زنگ می زند. در قرار صبحگاهی آن دو ، کلمن از پیش حاضر است. سیمون با خیانت کاتی بدون اسلحه دست به جیب می برد و توسط کلمن کشته می شود.

"پلیس" آخرین ساخته ء ملویل در 1972 است. او در 1973 در 55 سالگی بواسطه ء سکته قلبی درگذشت. این آخرین اثر که به فاصله ء 5 سال بعد از "سامورایی" و 2 سال پس از "دایرهء سرخ" ساخته شده ، فقط اندکی پایین تر از سامورایی می ایستد. سکوت حاکم بر فضای فیلم ، همدلی ای که با سیمون انگیخته می شود، خیانت کاتی(زن ِ"فم فتال"ِ فیلم)، پرداخت تفصیلی و تقریبا" معادل زمانی با فرصت سرقت (20 دقیقه) در بخش سرقت از قطار همراه کار با هلیکوپتر و قطار که برای سینمای آن زمان و امکاناتش پرداختی متهورانه و خارق العاده است، و ... از عناصر جذاب و مثال زدنی فیلم است . رعایت مختصات و قواعد کامل و مشخصه های فیلم نوآر که مثال زدنی و قابل تدریس آکادمیک به حساب می آید.

  [ ۱۲:۵۳ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۷



شوالیه سیاه

The Dark Knight - 2008

کریستوفر نولان

http://www.imdb.com/title/tt0468569


افسانه ء باشکوه ِ واقعیت


با دیدن "ممنتو" از همان ابتدا از کریستوفر نولان خوشم آمد. با اطلاع از تحصیلش در رشته ادبیات ، می شد حدس زد در آثارش بعنوان نویسنده – کارگردان می توان دنبال بیشتر از معمول گشت. با "بی خوابی" این حدس به یقین نزدیک شد و با "بتمن شروع می کند" این به باور تبدیل شد. حالا با "شوالیهء سیاه" ورود دلپذیر پیچیدگی های ادبی را از طریق شخصیت پردازی و پیچش خطوط اصلی و فرعی داستان در سینما می بینیم.

"شوالیه سیاه" بتمن را از یک فوق قهرمان کمیک استریپی به یک قهرمان زمینی تبدیل می کند ، پیشتر در زمان نمایش "بتمن شروع می کند" جایی نوشتم که اگر تیم برتون "بتمن" را از لابلای صفحات داستان های کمیک استریپ به پرواز درآورد و جوئل شوماخر او را به پرواز در ماجراهای افسانه ای واداشت ، کریستوفر نولان وی را به زمین آورده و به واقعیت ملموس نزدیک کرده است.

این بتمن با وسایلی که توسط لوسیوس فاکس (مورگان فریمن) برای او ساخته می شود با نصایح پدرانه آلفرد پنی ورث (مایکل کین) به مصاف زندگی (و نه ماجرا) می رود و کمتر با راشل داوز (مگی گیلن هال) رودربایستی های عاشقانه دارد، او حتی برای آرمان ، عشق را از دست می دهد.



"شوالیه سیاه" با آنچه که از یک فیلم سرگرم کننده توقع دارید بسیار تفاوت دارد، حال آن که هیجان های چنان فیلمی را نیز از شما دریغ نمی کند. با این بتمن اگر دنبال سرگرمی باشید ، سرگرم می شوید – اگر به دنبال هیجان باشید ، نفس در سینه تان حبس می شود و اگر بدنبال معنا بگردید ، دست پُر از جا برمی خیزید. تقابل خیر و شر در این فیلم اصلا" سیاه و سفید نیست ، بتمن اشتباه می کند ، ژوکر اشتباه می کند ، بتمن بر حق است ، ژوکر هم ، هاروی دنت (آاِرون اِکهارت) هم ، راشل داوز هم ، و ... شاید شما و من هم !

هیث لجر در نقشی که یک بار در همین سِری توسط جک نیکلسون بازی شده (ژوکر) شاهکار است ، بسیار جلوتر از نیکلسون (شاید در این فضا و اتمسفر بتمن) . درگذشت او به این واسطه در ده ماهِ پیش ضایعه ء بزرگی برای سینمای هالیوود به حساب می آید. سرآمدِ بازیگران این بتمن، اوست.

  [ ۹:۰۴ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


چهارشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۷

 فيلم های تاريخ سينمای ايران



۱4 - كمرشكن

كارگردان : ابراهيم مرادی

۱۳30

فيلمنامه نويس : ابراهيم مرادی
فيلمبردار : ابراهيم مرادی
تدوينگر : ابراهيم مرادی
تهيه كننده : ابراهيم مرادی
موسيقی : ابراهيم مرادی
محصول استوديو مرادی (ناطق)
صدابردار : رضا ميرفتاح
مدت زمان نمايش : 78 دقيقه ، سياه و سفيد
بازيگران : احمد امامی، رضا ميرفتاح، اختر پرتوی، بانو زرين خامه، طالب قاسم شاهی، اصغر سميری، بانو اقبال پارسی، حسين مظفری، مرتضی اسماعيلی، عبداله اقبال پارسی، علی فجريان، عبداله بصيرت، احمد مرادی، روح بخش

خلاصه داستان :

اتومبيل زن جوانی كه ثروت زيادی دارد در جوی آب می افتد. چند جوان كه جمشيد كمرشكن (احمد امامی) سردسته ء آنهاست سرمی رسند. جمشيد به تنهايی اتومبيل را از جوی آب در می آورد. جمشيد و دختر چند بار همديگر را می بينند و به هم دل می بازند. زن برای ارثيه ء خود همراه جمشيد عازم بندر انزلی می شود. آن دو گرفتار گروهی تبهكار می شوند كه از راه دريای خزر قاچاق اسلحه می كنند. جمشيد و دختر پس از زد و خورد با تبهكاران از چنگ آنان می گريزند و پس از تحويل دادن تبهكاران به پليس به تهران باز می گردند و ازدواج می كنند.

  [ ۸:۱۰ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب


یکشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۷


قتل موجه

Righteous Kill - 2008

http://www.imdb.com/title/tt1034331


غول های سرد در تریلر منجمد


از "قتل موجه" دنیرو و پاچینو را بگیرید، هیچ چیزی باقی نمی ماند! فیلم یک کلیشه ء کاملا" عاری از هر نوع خلاقیت و نو آوری است. از همان آغاز با حضور دنیرو در مقابل دوربین ویدیویی و اعترافات "فلاش بک"ش به قتل، براحتی می توان حدس زد که در پایان با چرخشی اضافه به انتهای زمان حال مواجه خواهیم شد، آخر مگر می شود دنیرو سرراست گناهکار باشد!؟ به همین سادگی پاچینو هم از دقیقه ء حدود بیستم به بعد لو می رود، چون همانقدر که کارگردان سعی در گناهکارنمایی دنیرو(تورک) دارد به همان مقیاس هم پاچینو(روستر) مبرا قلمداد می شود!!؟ خلاصه ... اگر این دو بزرگ بازیگری در کنار هم نبودند، تماشای "قتل موجه" اصلا موجه نبود.فیلم با بودجهء حدود 60 میلیون دلار پس از دو ماه و نیم نمایش به حدود 40 میلیون دلار فروش در امریکا و 2 میلیون پوند در انگلیس دست پیدا کرده، که بهیچ وجه بازده تجاری خوبی به حساب نمی آید. باز هم کلی درود به "هیت" مایکل مان در 1995.

  [ ۸:۲۱ بعدازظهر ] پيوند به اين مطلب


  فيلم های تاريخ سينمای ايران

۱3 - شرمسار

كارگردان : اسماعيل كوشان

۱۳۲9


فيلمنامه نويس : علی كسمايی

فيلمبردار : حبيب نوری

تدوين : اسماعيل كوشان

صدابردار : جوادی پور

موسيقی : مهدی خالدی

عكاس : مهدی انوش فر

تهيه كنندگان : اسماعيل كوشان و عناديان

محصول استوديو پارس فيلم

مدت زمان نمايش : 110 دقيقه ، سياه و سفيد

بازيگران : عصمت دلكش ، زينت مطلق ، حسين دانشور ، محمدعلی زندی ، مری پيترز ، نژاد احمدزاده ، محمود حجت زاده ، عبداله بقايی ، الكساندر بيجانيان (آلكس) ، هايده آخوندزاده


خلاصه داستان :


دختری به نام مريم (دلكش) در مزرعه ء پدری با جوانی به نام محمود (دانشور) آشنا می شود كه می گويد پسرعموی مريم است و حاضر است او را به شهر ببرد. محمود دختر را كه نامزدی به نام احمد (زندی) دارد اغفال می كند و می گريزد. مريم سرافكنده راهی شهر می شود و به مقام خواننده ای محبوب می رسد. احمد همه جا به دنبال مريم می گردد و سرانجام محمود به دست احمد كشته می شود. پس از محاكمه دو دلداده به زادگاه خود باز می گردند و ازدواج می كنند.



"پوستر فیلم"

  [ ۷:۳۵ قبل‌ازظهر ] پيوند به اين مطلب