
بليت ها
ارمانو اولمى - عباس كيارستمی - كن لوچ
Tickets - 2005
مشخصات كامل فيلم
عشق ، خشم ، و گذشت : سه واگن از قطار زندگی
سه كارگردان بزرگ سينمای ساده ء جهان ، برای بيان سه وجه هميشگی زندگی انسان ها ، سه بليت به شما هديه داده اند. "بليت ها" اثری اپيزوديك است. هر كارگردان يك اپيزود ، فيلم با اپيزود اولمی آغاز شده ، با اپيزود كيارستمی ادامه يافته و به اپيزود كن لوچ ختم می شود.
در اولی اولمی از عشق می گويد. پروفسوری مسن و تنها در يك سفر علمی رويای عشق زن جوانی را در دل می پرورد، هر نگاه و حركت زن برای او تعبير عشق است، عشقی كه هرچند فرجامی بر آن متصور نيست ولی سرانجام او را در كمك به خانواده ای آلبانی تبار كه در بيرون واگن رستوران مشكل شير برای فرزند خود را دارند بر ديگر مسافران متقدم می دارد. پرسوناژهای سه اپيزود بعنوان مسافران قطار محل وقوع سه داستان مشتركند.

اپيزود اولمی در پايان به آغاز سفر ترن باز می گردد، آغاز اپيزود كيارستمی كه در آن بانويی مسن با فرزندش به نام فيليپو بهمراه خانواده آلبانيايی و سايرين سوار ترن می شوند. زن در همان آغاز بوضوح خصلت پرخاشجو و مداخله گر خود را بروز می دهد. خصلتی كه حتی بديهی ترين حقوق او در برخوردهای اجتماعيش را ضايع می سازد. جابجايی با فيليپو برای منع نگاه به زن جوان روبرو و بعد درگيری لفظی با مسافری ديگر بواسطهء تشابه گوشی تلفن همراه و بعدتر با مسافر ديگری كه جای او را اشغال كرده ، او با اين خصلت حتی برخورد ساده فيليپو با دختركی نوجوان را نيز مانع می شود ... فيليپو كه از دست او بستوه آمده در پايان اپيزود او را ترك می كند و زن يكه و متاسف بر ايستگاه مقصد بجا می ماند.
در اپيزود سوم كه به كن لوچ تعلق دارد، سه طرفدار جوان تيم فوتبال سلتيك كه برای تماشای مسابقه تيم محبوبشان می روند، با خانواده ء آلبانيايی برخورد پيدا می كنند. از اين سه جوان يكی ساده انگار ، يكی خوش خو و ديگری تندخوست . سه جوان كه با پسرك آلبانيايی بخاطر پيراهن شماره ۷ ديويد بكهام ش سنخيت يافته اند با او برخوردی ساده يافته و بليت مسابقه تيم موردعلاقه شان را كه در داخل كيف جوان خوشخوست نشان می دهند. هنگام كنترل بليت ها ، بليت جوان خوشخو گمشده است و دوست تندخويش علت را متوجه پسرك آلبانيايی می داند، بسوی خانواده آلبانيايی رفته و با تندخويی بليت را نزد آنها می يابد كه بخاطر فقر مالی ، برای سفر به مقصد ترن و ملاقات پدر خانواده و كسر يك بليت ناچار به سرقت آن شده اند. پايان اين اپيزود اوج دراماتيك فيلم است.

سه اپيزود كه با لوكيشن و پرسوناژهای مشترك عليرغم داستان های مجزا ، مضمون واحدی را بيان می دارند كاملا" هم ريتم و يكدست اند. علاقه اولمی و كيارستمی به نماهای كلوز و نزديك و لوچ به نماهای نسبتا" وسيعتر كاملا" به چشم می آيد. بعلاوه كه لوچ همچنان مضامين انسانی را در گستره ء اجتماع راحت تر مطرح می سازد و از اين حيث نسبت به دو كارگردان ديگر تفاوت سبك دارد. كيارستمی و اولمی ﴿كه از ۱۹۵۳ تاكنون به فيلمسازی مشغول است﴾ در بيشتر آثارشان به درام های انسانی پرداخته اند ولی لوچ بيشتر با درامهای اجتماعی دلمشغول بوده است .
سينما شكل گيری اين فيلم با سه كارگردان حاضر را مديون
بنياد / شركت فندانگو ﴿Fandango﴾ است. اين فيلم نمونه ديگری است از فيلم Eros كه با كارگردانی ميكل آنجلو آنتونيونی ، استيون سودربرگ ، و ونگ كار وای ساخته شده است.
كيارستمی در ابتدا قرار بود فيلمی مستند و مستقل به دعوت فندانگو بسازد. اين امر ميسر نشد و بعدا" فندانگو ابراز علاقه كرد تا او بهمراه دو كارگردان ديگر ، سه فيلم كوتاه را در يك مجموعه ارائه كنند. كيارستمی استقبال كرد و اولين كارگردان را برحسب علاقه شخصی اولمی انتخاب كرد. فندانگو ، لوچ را نيز بعنوان نفر سوم انتخاب و دعوت كرد و ساخت اين فيلم اپيزوديك به اين شكل ميسر شد.
نظر و ميل تكميلی كيارستمی در باره اين فيلم نيز جالب است : كيارستمی در مصاحبه ای مطبوعاتی درباره اين فيلم عنوان كرده كه ميل داشته تا چنين فيلمی را بصورت كار ممزوج با دو كارگردان ديگر بسازد بنحوی كه كار هيچ كارگردانی قابل تمييز از ديگری نباشد. پرسوناژها و داستانها در تداخل با يكديگر كار كنند و سكانس ها و راش های سه اپيزود با هم تداخل داشته باشند. از اين بابت شايد مختصرا" خانواده آلبانيايی و مامور كنترل بليت ، اين خصوصيت را در فيلم حاضر داشته اند.