پس آنها چطور فيلم هاي خوب وموفق مي سازند ؟!!
مجموعه بحث هايي پيرامون هنر- صنعت فيلمسازي امروز
( قسمت اول )
با تكنولوژي ديجيتال و دوربين هاي ارزان قيمت امروزي ، هيچگاه اوضاع براي فيلمسازي به اين روبراهي نبوده است . اما آيا مي توانيد فيلمي با كيفيت مناسب براي شركت در يك جشنواره ء معتبر يا قابل عرضه در سينماي هاليوود يا حتي بازار سينماي ايران بسازيد ؟!! مي توانيد فيلمنامه اي مناسب نوشته ، فيلم را تهيه ، كارگرداني ، فيلمبرداري ، تدوين، و توزيع كنيد ؟ فيلمسازي فقط خريدن يا تهيه و تدارك بهترين دوربين ها و عناصر ساخت نيست ، كار كاره ِ تكنيك و شيوه ء ساخت است .
فيلمسازي
يك فيلم بر اساس يك ايده ، تخيل ، يا جزئي از يك داستان يا شخصيت شكل مي گيرد و پس از آن محتواي اصلي در قالب يك مضمون داستاني ساخته مي شود . مضمون به شكل يك فيلمنامه و فيلمنامه بصورت يك فيلم در مي آيد .
فيلم متشكل از اجزا و قطعاتي ست و ساخت آن به تمامي افراد ، بازيگران ، و عناصر ذي دخالت ديگر در آن بستگي دارد . اگر هريك از حلقه هاي اين زنجيره ء توليد ضعيف باشد ، كل فيلم ضعيف از كار درمي آيد .
پروسه ء فيلمسازي :
* گسترش و آغاز كار
در اين مرحله ، فيلمنامه اي نوشته يا خريداري شده است . اين فيلمنامه ممكنست چندبار بازنويسي شود و هنگامي كه براي تهيه كننده قانع كننده بود ( برخي اوقات تاييد فيلمنامه به كارگردانان معتبرو موردقبول تهيه كننده واگذار مي گردد ) ، بودجه ء اوليه ء فيلمبرداري برآورد مي شود . اين بودجه بايد شامل برآورد هزينه ء تهيه ء تجهيزات ، فيلم خام ، طراحي صحنه ، تامين لوكيشن و هزينه هاي تردد به آن ، و امثالهم باشد . همزمان ، تهيه كننده افراد كليدي پروژه را دور هم جمع مي كند : كارگردان ، فيلمبردار ، مدير توليد ، طراح توليد ، اهالي تدارك كننده ء صحنه و لوكيشن ، و البته فيلمنامه نويس يا دستياراني براي اصلاح كار در ضمن ساخت . يك تهيه كننده ء باهوش همزمان با اين اقدامات همواره در صدد يافتن سرمايه گذاران جديد و شركتها و افراد ديگر براي مشاركت در توليد و هزينه هاي احتمالي مازاد بر بودجه ء برآوردي نيز خواهد بود . تهيه كننده بايد قادر به “ فروش “ داستان و نتيجه ء كار براي چراغ سبز دادن به شروع پروژه باشد ، هرچه زودتر بهتر ! دنياي امروزه ديگر دنياي طمع نيست !!!
* پيش توليد
هنگامي كه مرحله ء گسترش و آغازكار تكميل شد ، پروژه وارد مرحله ء پيش توليد مي گردد . اين مرحله ، مرحله ء مقدماتي يا آماده سازي طراحي توليد ست . يكي از اولين گامهاي تهيه كننده تدارك دفتر توليد و آغاز به استخدام و به كارگيري عوامل توليد همدل و همبسته است ، همدل و همبسته چون تكروي در كارهاي گروهي بيشتر از فايده ، ضرر دارد .
در همين مرحله ء پيش توليدست كه لباسها و دكورها طراحي مي شوند و بقيه ء عناصر توليد استخدام و لوكيشن ها جستجو و شناسايي مي شوند . جداول فيلمبرداري تهيه و استخدام بازيگران ديگر ادامه مي يابد . هركار ديگري كه بتوان مقدم بر فيلمبرداري آن را انجام داد ، بايد در همين مرحله انجام پذيرد .
* توليد
توليد مرحله ء اصلي اجرا در كار فيلمسازي ست . فيلمنامه در استوديو يا در لوكيشن ، بوسيله ء بازيگران ، با لباسهاي كامل ، گريم ، و نور و صدا در مقابل دوربين قرار مي گيرد . اغلب از اين مرحله با عنوان “ فيلمبرداري“ ياد مي كنند . اين مرحله پرهزينه و وقت گير بوده و به برنامه ريزي منطقي و مالي وسيعي نياز دارد .
* پس از توليد (مراحل فني)
اين مرحله ، مرحله ء پردازش نهايي ست . كارگردان و/ يا تهيه كننده بهمراه تدوينگران صوتي و تصويري صدها تصوير و صداي برداشت شده در مرحله ء توليد را به كار مي گيرند . در همين مرحله است كه جلوه هاي ويژه هم در صورت نياز اضافه مي شود و نماهاي لازم زيبايي شناسانه و براي تاثير روايي بيشتر بصورت تكنيكي به كار افزوده مي شوند . ديالوگها تنظيم و تطبيق مي شوند
و صدا و افه هاي صوتي فيلم با محتواي بصري صحنه ها تطابق مي يابند . آرام آرام فيلم از نسخه ء اوليه ء راف كات * به نسخه ء تمام شده ، تميز ، و نهايي فاين كات * كه تماشاگران آنرا بر پرده خواهند ديد تبديل مي شود .
* بازاريابي و توزيع
وقتي فيلم ساخته و پرداخته شد ، كار بازاريابي و پخش آن آغاز مي شود . اگر تهيه كننده قبلا“ پخش كننده را انتخاب كرده باشد ، فيلم از طريق تبليغ در سينماها ، راديو، تلويزيون ، مطبوعات ، و رسانه هاي جمعي ديگر تبليغ مي شود . اين جريان تماشاگراني را حتي قبل از شروع نمايش براي فيلم تدارك مي بيند . بازاريابي ، بخشي مديون مهارت و بخشي وابسته به حسن ذن و حدس قوي ، و در نهايت بسيار خلاقانه است . بازاريابي خوب مي تواند يك فيلم حتي كوچك را به يك موفقيت بزرگ بدل سازد (“پروژه ء بلرويچ“ را بخاطر بياوريد كه چگونه با راه اندازي اولين سايتهاي اينترنتي تبليغ به يكي از پرسودترين فيلمهاي تاريخ سينما تبديل شد) و برعكس مي تواند باعث سقوط يك فيلم عظيم و پرخرج گردد .
ادامه دارد ...
آلخاندرو آمنه بار
Alejandro Amenábar
فرزند پدري شيليايي و مادري اسپانيايي است . او در سال ۱۹۷۳ ميلادي در سانتياگوي شيلي در «شب پينوشه» چشم به جهان گشود . در يک سالگي خانواده ء او که به واسطه ء جنگهاي داخلي اسپانيا به شيلي مهاجرت کرده بودند دوباره به اسپانيا بازگشتند . آمنه بار در مادريد بزرگ شد و براي تحصيلات عالي وارد دانشکده ء علوم دانشگاه کامپلوتنس مادريد شد . در تحصيلات دانشگاهي چندان موفق نبود و پس از چندبار مردودي از تحصيل منصرف شد ، به تحصيل سينما هم نپرداخت و ... مستقيم وارد کار سينما شد . در ۱۹۹۲ يعني در ۱۹ سالگي نخستين فيلم کوتاهش را با نام «Himenoptero» ساخت که در آن کارگردان ، تهيه کننده ، بازيگر ، فيلمنامه نويس ، و آهنگساز بود . در ۱۹۹۵ «لونا» (Luna) ، و در ۱۹۹۶ «تز» (Thesis) را ساخت . «تز» براي او شهرت و موفقيت تجاري در پي داشت . در سال ۱۹۹۷ فيلم بعدي او «چشمهات رو بازکن» _ (Open Your Eyes) حضور کارگردان تواناي جديدي را در سينما نويد داد و اين فيلم پخش جهاني شد . اين حضور قدرتمند توجه تام کروز و همسر (آن زمانش) نيکول کيدمن را جلب کرد ، آمنه بار در سال ۲۰۰۱ به تهيه کنندگي کروز و بازي کيدمن فيلمنامه اي نوشت با نام «ديگران» The Others که خود آنرا کارگرداني کرد و براي آن آهنگ ساخت و بدين ترتيب وارد مقطع جديدي از دوران فيلمسازي خود شد . او در تمام فيلمهايش (تا بحال) هم فيلمنامه را خود مي نويسد و هم موسيقي متن را خود مي سازد ، نه تنها براي فيلمهاي خود که براي فيلمهاي ديگران نيز . آمنه بار با ساير فيلمسازان ديگر اسپانيايي فرق دارد ، او به کار در زمينه هاي موهوم ، رواني ، و حتي تقريبا سوررئال علاقمند است و هنوز به سي سالگي نرسيده ، کارهاي متعددي براي چندسال آينده در دست دارد . در ۱۹۹۲ در «همينو پترو» و در ۱۹۹۹ در «هيچکس ديگري را نمي شناسد» بازي کرده و فيلمنامه هاي نوشته شده اش عبارتند از :
۱۹۹۲ «همينوپترو» ، ۱۹۹۵ «لونا» ، ۱۹۹۶ «تز» ۱۹۹۷ «چشمهات رو بازکن» ، ۲۰۰۱ «ديگران» و «آسمان وانيلي» . آمنه بار همزمان با «ديگران» براي کروز فيلمنامه ء «آسمان وانيلي» را نوشت .
در «تز» دختر دانشجويي در حال فارغ التحصيلي که روي پايان نامه (تز) خود درباره ء خشونت در رسانه ها کار مي کند در مي يابد که در خلال يک فيلم پورنو دختري تا سرحد مرگ شکنجه مي شود (اين فيلم شما را ياد فيلم «۸ ميليمتر» نمي اندازد ؟!) ، کمي بعدتر در مي يابد که اين دختر قبلا در دانشکده ء او درس مي خوانده ... و فردي سعي مي کند براي سکوتش از او ستاره اي براي سينما بسازد ... اين فيلم آمنه بار د ضمن بررسي اوضاع رسانه هاي خبري کار جذابي ست در گونه (ژانر) فيلمهاي دلهره آور (Thriller) .
در «چشمهات رو باز کن» سزار (ادوارد نوريه گا) جوان ۲۵ ساله ء خوش تيپ و پولداري ست که بهترين و گرانترين ماشين ها را سوار شده و صفي طولاني از دختران زيبا را در کنار دارد . سزار در دست بسر کردن شکار تازه اش «نوريا» (نجوا نيمري) ناموفق است . شبي که نوريا جشن تولد او را به هم مي زند ، سزار از «سوفيا» (پنه لوپه کروز) دوست دختر «پلايو» بهترين دوستش خواهش مي کند تا در حل مشکل به او کمک کند ... صبح روز بعد ، نوريا در اتومبيلش در بيرون آپارتمان سزار منتظرست و با چرب زباني سزار را سوار مي کند . چيز بعدي اي که سزار مي فهمد درگيري اوست در بازجويي مربوط به اتهامش ... در يک زندان ... آمنه بار از اين به بعد سزار و تماشاگر را درگير مجموعه اي از توطئه ها و گره هاي پيچيده مي کند ، معماهايي که تا پايان فيلم از آنها سر در نخواهيد آورد .
در «ديگران» ... اجازه دهيد تا مطلب بعدي را قدري مفصلتر به اين فيلم اختصاص دهم .
... و فيلم هايي که آمنه بار تا بحال کارگرداني کرده ، عبارتند از :
۱۹۹۲ «همينوپترو» ، ۱۹۹۵ «لونا» ، ۱۹۹۶ «تز» ، ۱۹۹۷ «چشمهات رو بازکن» ، و ۲۰۰۱ «ديگران» .
کارگرداناني چون آمنه بار ، نولان ، برتون ، اگويان ، برادران واچوفسکي ، و ... مي توانند تا هريک به نوبه ء خود و در سبک کاري شان به جمع بزرگان تاريخ سينما بپيوندند .
پ.ن. ۱) تام کروز در «آسمان وانيلي» ي نوشته ء آمنه بار با پنه لوپه کروز (بازيگر نقش سوفياي «چشمهات رو بازکن») آشنا شد ... و پس از جدايي از کيدمن با او ازدواج کرد ! اينهم يکي ديگر از خير/شر هاي آمنه بار و سينماي اسپانيا (:
پ.ن. ۲) از شايعاتي که احتمالا منبعد با آنها برخورد مي کنيد دلگير نشيد ، به لوئيس بونوئل هم خواهيم پرداخت ... و «فرشته ء مرگ» ش يا آلمودوار و «زنان بر پرتگاه تلاشي عصبي» و «همه چيز درباره ء مادرم» او .
« کاغذ بي خط »
نادر خوانساري
http://khonsari.blogspot.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارگردان : ناصر تقوايي
فيلمنامه : ناصر تقوايي (براساس طرحي از مينو فرشچي)
مدير فيلمبرداري : فرهاد صبا
موسيقي متن : کارن همايونفر
بازيگران : خسرو شکيبايي ، هديه تهراني ، جمشيد مشايخي ،
زنده ياد جميله شيخي ، نيکو خردمند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جدا ؟!! مقصر کيست ؟
با اشتياق و سر فرصت مناسب به ديدن فيلم جديد تقوايي که به فاصله ء حدود ۱۲ سال از فيلم بلند قبلي اش « اي ايران » ساخته رفتم . خوشحالم که يکي ديگر از بزرگان سينماي متفاوت و پيشرو ي ايران که در سالهاي ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸ سر برآوردند ، هنوز فيلم مي سازد ... و خوب هم مي سازد .
فيلم جديد تقوايي سهلي ست ممتنع ! از يک سو داستاني ساده و سرراست دارد که به معضل زن معاصر در تعارض با مردسالاري پرداخته و از سوي ديگر با سمبوليسمي مواجهيم که در جاي جاي فيلم به چشم مي آيد .
رويا رويايي ، نقش سنتي خود در خانواده را دوست ندارد که حق هم دارد . تاکيد رويا بر وظايف روزمره ء « شستن و سابيدن و پختن » که کاري ست غيرفکري و بدون فرصت بالندگي و اعتلا ، بجاست . او ثابت مي کند که در عين انجام اين روزمرگي هاي يدي ، قدرت فعاليت ذهني موفقيت آميز را هم دارد . تا اينجاي کار عالي ست . فيلمنامه نويسان اين خانواده ء خاص را روشنفکر معرفي مي کنند ، شايد براي اينکه از بروز تعصب و سنت گرايي در دو قطب اين کشمکش در امان باشند . اما ... رويا از شوهر ايفاي نقش هاي سنتي (مثلا تامين مالي) را توقع دارد و ... شوهر ... آيا واقعا جهانگير نسبت به خواسته هاي رويا ستيزه جو و افراطي ست ؟ مخالفي ضعيف النفس و ناتوان است ؟ شوهري پذيرا و موافق است ؟ نامتعادل و دمدمي مزاج است ؟ يا ... چه ؟!! شخصيت جهانگير چگونه است ؟ ... به سادگي دوستان خانوادگي را به ميهاني مي خواند و در غياب رويا از ايشان پذيرايي مي کند و در مراجعه ء بسيار دير رويا (در پايان ميهماني) اعتراض نمي کند ... بعدا درمي يابيم که روياي معترض در محل کار شوهر به تحقيق دست زده تا سر از کار (تلويحا کريه) شوهر درآورد ، واکنش شوهر چيست و چه توقعي از شوهر مفروض مي رود ؟ شوهر به ماموريت کاري مي رود و بازمي گردد ، بچه ها او را (در تبعيت از داستان شنگول و منگول مادر) به خانه راه نمي دهند ... نتيجه شکستن در خانه و مخفي شدن بچه ها در اتاقشان ، ... در بازگشت رويا و وقايع بعد از آن خباثتي از جانب شوهر که به « کتاب سوزان » تهديد مي کند ، لمس نمي کنيم ! شوهر با خود جن به خانه آورده ، يک بچه نهنگ کذايي که رويا فرصتي براي پاک کردنش ندارد ، پس ... شوهر خود آنرا پاک مي کند ... هرچه بيشتر به جزئيات بپردازيد اين شوهر را که عملا عامل تضييع حقوق زن معرفي شده ، مردسالاري خبيث نمي يابيد . پس اين درگيري زن و شوهري از کجا مي آيد ؟ رويا در پاره اي اوقات از کنايه هاي تند و موهن استفاده مي کند : «... تو دوره ء دانشجويي کسي رو نفروختي ؟ ...» يا «... هر وقت يه جات مي سوزه ، جاي ديگرت رو فوت مي کني ...» . مرد که ظاهرا اهل مماشات و سازگار به نظر مي رسد ، اگر مخالفتي هم دارد يا آنرا به بحث گذارده و عاقبت تسليم مي شود يا بدون بحث تسليم رويا ست . توان ترک همسر نيز که ندارد ! خودمانيم ... خانمها بگويند ، مي توان چنين شوهري را «بد» و «مرد سالار» و «متعارض به حقوق زن» قلمداد کرد ؟ در اينصورت شوهراني از جنس شوهر فيلم هاي «دو زن» يا «شام آخر» (خلاصه نقش تيپيک آتيلا پسياني اين سالها) چگونه شوهراني قلمداد مي شوند ؟ هيولا ؟
نه . مشکل در بازي و ساخت فيلم نيست ، مشکل در بافت فيلمنامه است . سوال گنگ ذهنم در پايان فيلم ، چنين است : « اگر اين مرد (جهانگير ) بد است ، پس چرا بد نيست ؟!! » ... « کدام حق رويا پايمال شده است ؟ » . کنش دراماتيک شخصيت ها در فيلم ناقص است ، رويا آن زن متعقل و خردمند در حق طلبي و در رفتار با فرزندان است يا نيمه ديوانه ء نويسنده ء معتزل در خانه ء مادر ؟ جهانگير آن خبيث مخالف (ـه) کتاب سوز است يا آن مرد آرام پاک کننده ء بچه نهنگ و شنونده ء متحمل توهين هاي مکرر رويا ؟ بالاخره مقصر کدامست و محق کيست ؟ ... يک فرض محتمل است :
خانم مينو فرشچي فيلمنامه اي داشته با تم روياي بالنده و توانا در مقابل جهانگير مردسالار (ـه) زندان ساز ... مرد متفکري (تقوايي) فيلمنامه را دريافت مي کند و آنرا مي پالايد ... حالت قطبي و مردستيز آنرا تعديل مي کند و بعضي جا ها هم به نفع مرد سکانس ها را مي بندد . مي توان حدس زد در کنار اين تخالف و تعارض زن و شوهري اختلاف نظرات سياسي هم موجود بوده ، چون مرد زندان مي ساخته و زن زندان مي شکسته ... به قدرت خواسته و با ايمان ... ايماني که باران را به باريدن يا ايستادن وامي داشته ... و خون بچه نهنگي که بر روزنامه هاي توقيفي مي باريده ، اندکي تعديل و مختصري خودسانسوري که نه ... نرم کردن آهن گداخته و زهرگيري فيلمنامه ء اوليه شده : « کاغذ بي خط » .
چه اشکال دارد از صحنه هاي بي منطق و نامتجانس به کليت موضوع و پيرنگ داستاني فيلمنامه نظير :
- حضور نيکو خردمند عشق نايافته در زندگي زناشويي بعد از حضور بر مزار مردي که دوست نداشته در خانه ء مادر رويا .
- ماشين سواري رويا و جهانگير در آن پيکان عجيب و به تفاهم رسيدن پر کش و قوس شب جمعه !
- در شکستن جهانگير و مواجهه با رويا و قضيه ء کليد در و همچنان منطقي و خونسرد بودن جهانگير .
- شوهر رخت نشويي که همچنان در پاي شومينه مي خواند و برنمي تابد و مي سوزاند و ... در آخر مي تابد و سر برنمي آرد !
- کنش غريب رويا در مواجهه با مگس مزاحم و در جريان تکميل نهايي فيلمنامه اش و نهايتا کل سکانس خانه ء مادر او .
بگذريم و به احترام تقوايي بپا خيزيم و کف بزنيم . تقوايي عليرغم چفت و بست ضعيف فيلمنامه فيلمي ساخته « خوش ساخت » . ريتم فيلم که تقريبا ۹۷٪ آن در فضاي خانه ء رويا و جهان مي گذرد مجال خستگي به تماشاگر نمي دهد ، بازي ها در قطب زن خوب و مناسب و در سمت شوهر متوسط و بعضا به تبع فيلمنامه ضعيف ولي در مجموع کارسازست زيرا داستان را براي تماشاگر به رواني روايت مي کند . استعاره ها در وضع فعلي فيلمنامه بعضا ضعيف و قدري گيج کننده ولي لطيف و جذابند و ذهن تماشاگر را به تخيل وامي دارند .
همه و همه به کنار ... اين فيلم کار تقوايي عزيز ست . همينکه او مجال ساختن فيلم ديگري را يافته ، شادي آفرين است ، حتي اگر اين فيلمش از فيلم هاي بيادماندني نباشد .
يک نکته ء ديگر ... سوالي منتج از اينگونه داستان و فيلمنامه ها : چرا فکر مي کنيم يابنده ء آنچه بعضي زنان در زندگي زناشويي گم مي کنند ، مردانند ؟ مقصر اصلي مردانند يا انگاره ها و ارزش هاي سنتي مرد سالار ؟ کار «برآوردن حوائج خانواده» (اعم از مادي يا معنوي) چگونه بايد تقسيم شود ؟ اگر به اين بينديشيم ، روياها و جهانگيرها سريعتر به تفاهم مي رسند .